مرکز مطالعات قرآن دانشگاه مفید برگزار می کند
1403-08-19گزارش نشست علمی: «ابعاد حقوقی ترور دبیرکل حزب ا… لبنان در صحنه بین الملل»
به گزارش روابط عمومی دانشگاه مفید، نشست علمی «ابعاد حقوقی ترور دبیرکل حزب ا… لبنان در صحنه بین الملل» روز یکشنبه ۱۵ مهر ماه ۱۴۰۳ با سخنرانی آقایان دکتر سیدمصطفی میرمحمدی و دکتر محمد حبیبی مُجنده (اعضای هیات علمی دپارتمان حقوق دانشگاه مفید) و دبیری علمی دکتر محمود شفیعی (عضو هیات علمی دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه مفید) برگزار شد.
گزارش این نشست علمی که با همکاری معاونت پژوهشی و مرکز مطالعات حقوق تطبیقی دانشگاه مفید برگزار شد به شرح ذیل میباشد:
دکتر شفیعی دبیر جلسه: امروز ۶ اکتبر است و دقیقا یکسال از آخرین دور جنبش رهایی بخش مردم فلسطین که پارسال شروع شد میگذرد و در مقابل، اشغالگران اسرائیلی همچنان به جنایات خود ادامه میدهند. دور اول در داخل غزه ادامه داشت و در آخرین دور، اسرائیل حملات خود را به لبنان هم گسترش داد و بیروت و منطقه ضاحیه را مورد حمله قرار داد و در یکی از این حملات دبیر کل حزب الله لبنان سید حسن نصرالله به شهادت رسید. از منظرهای مختلف این اتفاق را میشود مورد بررسی قرار دارد اما در این جلسه، خدمت اساتید حقوق بین الملل آقایان دکتر حبیبی و دکتر میرمحمدی هستیم تا این ماجرا را از منظر حقوق بین الملل بررسی کنند. چون جلسه سئوال محور پیش خواهد رفت ابتدا سوالی که در ذهن خودم هست را مطرح میکنم: آیا این جنایت عظیم در ذیل بحث ترور قابل تحلیل است یا فراتر از ترور، جنایتی علیه بشر است؟
دکتر میرمحمدی: در دو سه قسمت مطالب خود را بیان میکنم. قبل از همه، مطالب ما میتواند رویکرد سیاسی و حقوقی هر دو باشد. بهر حال در حقوق بین الملل حضور سیاست و روابط بین الملل جدی است. بخصوص در بحث امروز و اتفاقات اخیر. یکی از سیاستهایی که اسراییل از بدو تاسیس این رژیم در پیش گرفته این است که هر کس با موجودیت آن درگیر شود به نحوی آن را حذف خواهد کرد. یکی از اولین سوالات حقوقی در دیوان بین المللی دادگستری مربوط به کشته شدن «کنت برنادت سوئدی» نماینده سازمان ملل در فلسطین است که توسط گروههای تروریستی صهیونی کشته شد. بیشتر نوشتههای حقوقی غربی میگویند که وی کشته شده است اما کسی تصریح نمیکند چه کسی او را کشته است. در واقع گروه تروریستی موسوم به لحی این نماینده ملل متحد را سوار برخودروی این سازمان به قتل رسانده بود. بعد این سئوال مطرح شد که مسئول پیگیری آیا دولت سوئد است یا سازمان ملل و یا دولت اسرائیل که یک دولت نیم بند است؟ از سال ۱۹۸۰ کشتن افراد مختلف در سراسر دنیا که با سیاستهای آنان مخالف بودند در دستور کار قرار گرفت و این سیاست از زمان اوباما جدیتر شد. اوباما که خودش حقوقدان بود گروهی را مامور کرد تا درباره کشتنهای هدفمند و ترور مخالفان توجیهی حقوقی پیدا کنند. این گروه پاسخ مثبتی ندادند و در واقع نظرشان این بود ترورهای هدفمند جایی در حقوق بین الملل ندارد و البته پیشنهاد دادند در این گونه موارد بر همان مفهوم سنتی دفاع مشروع تاکید شود.
روشن است که اقدامات اسرائیل در سرکوب ملت ستمدیده فلسطین خلاف قواعد حقوق بین الملل است. کافی است از ۲۰۰۴ و رای مشورتی مربوط به دیوار حائل را یادآوری کنیم که در این رای، قدرت اشغالگر سرزمینهای فلسطینی مرتکب نقض حقوق بین الملل، حقوق بشر و حقوق بشردوستانه شده است و در رای مشورتی اخیر در ۲۰۲۴ نیز همان مفاد رای مشورتی ۲۰۰۴ تایید شد. در رای اخیر ادعای اسراییل و طرفداران آن که اشغال طولانی مدت چه بسا حقی برای حضور مداوم در این سرزمین ایجاد کند به صراحت رد شده است و از نظر دیوان باید هر چه سریعتر به اشغال پایان داده شود. از طرفی دیوان بین المللی کیفری حکم دستگیری نتانیاهو را به دلیل ارتکاب جنایات جنگی صادر کرده است.
اتفاقات اخیر چند بخش از حقوق بین الملل را درگیر میکند. از جمله؛ حقوق جنگ، حقوق بشردوستانه، حقوق بشر و بحث از استقلال و حاکمیت کشورها.
موسسه لیبر Lieber Institute پس از ترور شهید سید حسن نصرالله مقالهای در خصوص این حادثه و حقوق مخاصمات مسلحانه منتشر کرده است که قابل توجه و تحلیل است.
در مخاصمات مسلحانه اهداف مشروع نظامی میتواند به سمت مبارزان و نظامیان و یا عضو یک گروه و شاخه نظامی باشد و یا غیر نظامی باشد که اسلحه برداشته و وضعیت نظامی پیدا کرده است. نویسنده هر سه مورد را بر سید حسن نصرالله تطبیق میدهد و میگوید حسن نصرالله نظامی نیست و عضو شاخه نظامی هم نیست دبیر حزبی است که شاخه نظامی دارد ولی خودش نظامی نیست. اما غیر نظامیای است که تصمیمات او در اجرای عملیات موثر است. حتی اگر چنین وضعیتی در چارچوب عملیات نظامی موجه باشد رعایت احتیاط و تناسب دو شرط اساسی در هر عملیات نظامی است. استفاده از بمب دو هزار پوندی و تخریب ساختمان چند طبقه و کشتن چندین سکنه با این اصول اساسی در تعارض است. از منظر سیاسی آمریکا و اسراییل و دولتهای همراه، بر اساس مبانی رئالیستی که دارند قواعد حقوق بین الملل را تا آنجا میپذیرند که با سیاست تعریف شده آنها همراهی داشته باشد. به همین خاطر شاهد معیارها و استانداردهای دوگانه هستیم. بایدن کشتن و ترور دبیر کل حزب الله را اقدامی عادلانه دانسته است اما کشتن بیش از چهل هزار نفر بیگناه را فقط زیاده روی اسراییل میداند!
خلاصه ترور برنادت سوئدی میانجی ملل متحد تا احمد یاسین و هنیه و نصرالله و دهها هزار غیرنظامی دیگر، وجهی در حقوق بین الملل ندارد. چنانکه دیوان بین المللی دادگستری و اسناد متعدد ملل متحد بر آن تصریح دارد. ضمن اینکه در حملات اسراییل به لبنان نقض حقوق بشردوستانه و نقض حاکمیت لبنان اتفاق افتاده است و عملیات ترور هنیه در تهران نیز نقض حاکمیت ایران است.
دکتر حبیبی مجنده: صحبت پیرامون موضوع این جلسه هم حساسیتهایی دارد هم محدودیت هایی، حساس است چون کشور ما خود طرف مخاصمه و نزاع است و محدودیت از این حیث که ممکن است موضوع سیاسی شود. کشورها موضع خود را دارند و حقوقدانها هم بیطرفانه به مساله نگاه نمیکنند. من سعی میکنم استدلالات طرف مقابل را که کمتر مطرح میشود را بیان کنم تا بهتر از مواضع کشور و مواضع حقوقی خود دفاع کنیم. ترور دبیر کل حزب الله جزیی از موضوع گسترده فلسطین و مخاصمه فلسطین و اعراب و مسلمانهاست. لذا از نظر حقوق بین الملل باید نگاهی کلیتر داشت. این نگاه کلی به دو صورت عرضه میشود که جمهوری اسلامی ایران در جانب اقلیت است. متاسفانه دیدگاه ما دیدگاه مورد قبول اکثر کشورها نیست. عملیات طوفان الاقصی یا ۷ اکتبر را هیچ کشور اسلامی جز ماتایید نکرده است، اروپا که دیگر هیچ. اکثر کشورها قبول کردهاند که اسرائیل به عنوان یک دولت موجودیت دارد اما نگاه ما در مخاصماتی که یک طرف آن اسرائیل باشد به گونه دیگریست. دیگر کشورها چون اسرائیل را دولت میدانند، حقوق مربوط به دولتها را برای او نیز محفوظ میدانند؛ مانند برابری و استقلال و حاکمیت که تعهداتی نیز دارد. اما نگاه ما به اسرائیل این است که اصلا این موجودیت را به رسمیت نمیشناسیم چه رسد که حقی برای این موجودیت قائل باشیم. پس در تحلیل ۷ اکتبر آن را مبارزه علیه اشغال میدانیم هرچند از ۲۰۰۵ به بعد غزه در اشغال نبوده و عملیات ۷ اکتبر خارج از غزه بوده. نگاه غالب کشورها این است که این عملیات در منطقه اشغالی رخ نداده است. برخی با حق تعیین سرنوشت و محاصره بودن غزه، این مبارزه علیه اشغال را توجیه میکنند که خیلی در جامعه بین الملل مورد قبول نیست. حتی آفریقای جنوبی هم بعد از محکوم کردن عملیات ۷ اکتبر علیه اسرائیل اقامه دعوا میکند. حق دفاع مشروع را برای اسرائیل قائل است اما در تناسب و تفکیک و احتیاط و نسل کشی دادخواهی نموده است. پس نگاه جامعه بین الملل و حتی بسیاری از فلسطینیها با نگاه ما به مساله متفاوت است.
در تاریخچه حماس، گروههای فلسطینی و سازمان آزادیبخش فلسطین با این نگاه مخالف است. سازمان آزادیبخش به رهبری یاسر عرفات از مبارزه مسلحانه با اسراییل دست کشیدندو موجودیت آن را به رسمیت شناختند. حماس هم چند دور مذاکرات صلح برگزار کرده است. مواضع خالد مشعل و اسمائیل هنیه این بود که اگر اسرائیل به سرزمینهای ۱۹۶۷ بسنده کند مشکلی وجود نخواهد داشت. اما از آن طرف مشکل این است که اسرائیل این را نمیپذیرد. اسرائیل حقی برای فلسطینیها برای تشکیل دولت فلسطینی قائل نیست. پس این نکته را در تحلیل مساله باید مد نظر داشت. حقوق بین الملل هم امری نیست که در همه مسائل مشخص باشد. در حقوق داخلی هم اختلاف نظر وجود دارد. پیشینه، ذهنیت ها، علایق و پیش فرضها متفاوت است و تاثیرگذار. در مورد لبنان هم این قضیه تابع یک نگاه کلی است که در صدد بیان آن هستم. از ۸ اکتبر حزب الله اعلام کرد که به کمک فلسطینیها میآید و با فلسطینیها مخاصمه را آغاز میکند. یعنی خودش را در جنگ با اسرائیل قرار داد. برای درگیر کردن نیروهای اسرائیل اقداماتی کرده و موشکهایی را شلیک کرده و درگیریهای فراوان صورت گرفته و مخاصمهای در جریان بوده است. البته این مخاصمات از قبل بوده که ۱۹۸۲ مهمترین آن بوده. اسرائیل برای سرکوب نیروهای فلسطینی ساکن لبنان که از خاک لبنان اقدام به انجام عملیات علیه اسرائیل میکردهاند وارد لبنان شد و بیروت را اشغال کرد. در همین سال حزب الله متولد میشود برای مقابله با اشغال بیروت. گروههای مختلفی در این لبنان وجود دارند اما جنبش امل و حزب الله وارد مبارزه با اسرائیل شدند. بحثهای صلح با اسرائیل از آن زمان مطرح بود و نیروهای حزب الله از همان زمان با جنبش امل درگیر بودند و جنبش امل را سازشکار میدانستند. تا سال ۲۰۰۰ اسرائیل جنوب لبنان را در اشغال داشت و عملیات حزب الله موجب شکست اسرائیل شد و حزب الله در جهان اسلام محبوب شد. در ۲۰۰۶ هم جنگ ۳۳ روزه به پیروزی حزب الله انجامید و درگیریهای فعلی ادامه درگیریهای گذشته است. حذف فیزیکی در گفتمان مربوط به هنیئه و نصرالله معادل assassination است نه ترور. در قانون ایالات متحده سوء قصد به مقامات خارجی ممنوع است و جرم محسوب میشود اما قتل، حمله به مقام خارجی است.
دکتر شفیعی: دو نقض مسلم حقوق بین الملل را میشود از منظر حقوقی مطرح کرد: اول تداوم اشغال است در همان چهارچوب مقررات نظام بین الملل که قرار بود دو دولت باشند اما نشد و بخش زیادی از سرزمین فلسطینیها دهها سال است که تحت اشغال است. دوم از نظر حقوقی باید توجه به این مساله شود که در این هفتاد سال هرگاه جنگی صورت گرفته، طرف مقابل دهها برابر تلافی کرده و مرتکب جنایت جنگی شده است.
دکتر حبیبی: ما در حقوق بین الملل دو اصل داریم که میتواند به کمک ما بیاید تا از نظر حقوقی این امر چاره اندیشی شود. قطعا اعمال اسرائیل فوق جنایت است مانند پیجرها که به عقل کسی هم نمیرسد. دو مفهوم را مطرح میکنم: حق تعیین سرنوشت یک اصل بنیادی در حقوق بین الملل است که در اصل یک منشور سازمان ملل به آن تصریح شده است. قطعا مردم فلسطین یک ملت هستند. نسل کشی نسبت به آنها قابل پیگیری است. اولین تاکید باید نسبت بر حق تعیین سرنوشت باشد. اما مفهوم دوم مسئولیت حمایت است که از سال ۲۰۰۱ مطرح شده که قبل آن مداخله بشردوستانه بوده است. جنایات روآندا و صربستان سازمان ملل مداخله نمیتوانست کندد و جامعه ملل نظارهگر بود. ناتو وارد کوزوو شد و صربها را بمب باران کرد. قانونی نبود اما مشروع و اخلاقی بود. این مفهوم درست است مورد استفاده قدرتمندان بود اما کشورهای ضعیف چرا نتوانند استفاده کنند؟ موضوعی مربوط به همه انسانها است پس همه ملل مسئولیت دارند. عجیب است چرا جمهوری اسلامی از این اصل استفاده نمیکند.
دکتر الهی: جلوگیری از تجاوز باید در نظم بین المللی به عهده نهادی باشد اما به علت فروپاشی نظم بین المللی یک بیمسئولیتی وجود دارد و این اصل دوم الحق لمن غلب صورت میپذیرد. در یک جا اعمال میشود در جایی دیگر نه و تابع خواست حکومتهای قدرتمند میشود. خود این مفهوم عین بینظمی میشود. سئوال دیگرم در مورد رابطه بین قتل و ترور است. به نظر من قتل سختتر از ترور است بر اساس قیاس اولویت. چون ترور از ترس عادی شروع میشود و به قتل منتهی میشود. سئوال دیگر در مورد بحث دکتر میرمحمدی برای استدلالات نویسنده لیبر است که آیا تلبس به آن معیارها باید صورت بگیرد؟ چون شهید نصرالله هنوز وارد جلسه نشده بود که ترور شد؟ آیا در مسیر بودن کافی برای ترور است؟
دکتر میرمحمدی: در شرایط فعلی اخبار دقیقی از لبنان نداریم. کشتارهای عظیم صبرا و شتیلا از سوی یک خبرنگار انگلیسی در کتاب آسمان گریست به جامعه جهانی گزارش شد. حقوق بین الملل با آهنگ کندی در حرکت و تحول است. هنوز ضمانت اجرای آن بویژه در حوزه جنگ و صلح ضعیف است. در واقع این شورای امنیت است که نظم بین الملل موجود را اداره و یا مدیریت میکند. دول پیروز جنگ جهانی دوم نظم فعلی را تعریف کردند و الان مدیریت میکنند. حقوق بین الملل در توازن بین منافع دولتها و قدرت آنها قرار دارد. همانطور که ما مردم فلسطین را مظلوم میدانیم، متاسفانه در آمریکا و اروپا یهودیها را ملت مظلوم میدانند و به همین دلیل خیلی از آنها در مقابل تمام جنایات صهیونیستها سکوت میکنند. ولی در این میان نظر دبیر کل ملل متحد مهم است که گفته است حادثه ۷ اکتبر در خلاء اتفاق نیفتاده است. یعنی رفتارهای گذشته این رژیم و بیتوجهی به این سطح گسترده از نقض حقوق بین الملل، حقوق بشر و حقوق بشردوستانه حوادثی مثل ۷ اکتبر را رقم زده است.
دکتر حبیبی: مشکلاتی که دکتر الهی فرمودند موجود است. در سال ۲۰۰۵ دبیر کل سازمان ملل در سند آزادی بیشتر ابعاد آن را محدود میکند. حاکمیت را مسئولیت میدانند. در قبال جمعیت و حفاظت آنها مسئولیت دارد. حاکمیت برای کشتار و شکنجه نیست. هر دولتی مسئول جمعیت خود است اگر این مسئولیت را نتوانست انجام دهد به دوش سازمان ملل تسری پیدا میکند. شورای امنیت اگر بر اساس حق وتو نتوانست تصمیم بگیرد به آحاد کشورها منتقل میشود. دبیر کل احتیاط کرد و گفت نهاد باید داشته باشد. ولی میشود به این اصل استناد کرد. در حقوق بین الملل درست است که ترور تعریف روشنی ندارد اما از نظر من تعریف دارد. در مورد ترور رفیق حریری در لبنان از شعبه تجدید نظر، نظرخواهی شد. نظر شعبه تجدید نظر از سال ۲۰۱۱ به عنوان تعریف ترور شناخته میشود. ماده ۲ کنوانسیون مقابله با تامین مالی ترور که در مجمع تشخیص متوقف شده هم تعریفی از تروریسم دارد. الان مخاصمه بین المللی هست یا نه؟ حزب الله که طرف مخاصمه هست دولت نیست اما برخی میگویند شبه دولت است و مخاصمه بین المللی است.