فرخنده سالروز ولادت حضرت زهرا (س) تبریک و تهنیت باد
1400-11-03گزارش اجمالی نشست های علمی: «برداشتی از مفهوم ربا»
1400-11-10به گزارش روابط عمومی دانشگاه مفید، نشست علمی «شیبانی و نقش او در حقوق بین الملل» به همت مرکز مطالعات حقوق تطبیقی دانشگاه مفید و با حضور دکتر سیدمصطفی محقق داماد (رئیس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم ایران) و دکتر سعید رهایی (عضو هیات علمی دانشگاه مفید) روز چهارشنبه ۸ دیماه ۱۴۰۰ به صورت مجازی در دانشگاه مفید برگزار شد. دبیری این برنامه را دکتر سیدمصطفی میرمحمدی (معاون پژوهش و عضو هیات علمی دانشگاه مفید) بر عهده داشتند.
در ابتدای این جلسه بعد از تلاوت آیاتی از کلام الله مجید، دکتر میرمحمدی ضمن خوش آمد به حاضران در نشست گفتند: لازم میدانم از طرف مرکز مطالعات حقوق تطبیقی دانشگاه مفید از همه عزیزان به ویژه اساتید گرامی آقایان آیت الله دکتر محقق داماد و همچنین دکتر رهایی که دعوت مرکز مطالعات حقوق تطبیقی را پذیرفتند تشکر کنم. طبق برنامه ریزی صورت گرفته قرار است سلسله نشستهایی در ارتباط با عالمان و دانشمندان بزرگ حقوق بین الملل در عالم اسلام و مسیحیت برگزار شود که این جلسه، جلسه نخست است. همانطور که آقای دکتر رهایی قبل از شروع جلسه فرمودند واقعاً ما آشنایی با حقوق بین الملل و به ویژه اسلام و حقوق بینالملل را مرهون استاد گرامی آقای دکتر محقق داماد هستیم و ما این شروع را مبارک میدانیم که سلسله مباحث مربوط به حقوق بین الملل و اسلام را با فرمایشات ایشان آغاز نماییم.
متن سخنرانی آیت الله دکتر محقق داماد:
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر همه حضار گرامی و عزیزان برگزار کننده این نشست علمی سلام عرض می کنم و مراتب تشکر خودم را تقدیم می دارم. طرح محقق حلی درکتاب مستطاب «شرایع الاسلام فی الحلال والحرام» برای نظام دانش فقه از اولین و شاید زیباترین طرحها برای این دانش بشمار آید، هرچند بعدها توسط شهید اول نقدهای نسبتا موجهی برآن وارد گردیده است.
اما نمیتوان انکار کرد که درطرح محقق حلی بخش مستقلی برای حقوق روابط بین الملل دیده نشده وکلا این مباحث جسته گریخته درضمن مباحث مختلف آمده است. بخش بین الملل عمومی درضمن کتاب جهاد وبخش بین الملل خصوصی درضمن کتاب نکاح و یا کتاب بیع و سایر ابواب ملحوظ شده است.
محمدبن حسن شیبانی از نخستین فقیهانی است که به این بخش از دانش فقه نگاه مستقل نموده است. کار عظیم وی تحت عنوان تقریر ابوحنیفه عرضه شده و معلوم نیست آیا ابوحنیفه تدریس درا ین بخش را مستقل ارایه داده یا آنکه طرح استقلال در تالیف، از ابداعات خود شیبانی است. به هرحال شیبانی از کسانی است که همچون ابن سینا و فارابی در فلسفه مورد اعتراف به پیشکسوتی برای علمای مغرب زمین قرار گرفته و آنان نسبت به وی شکر گذارند.
۱- آنچه امروز «حقوق بینالملل عمومی» نامیده میشود، در متون قدیم ادبیات اسلامی به علم «سِیَر» معروف بوده است. در فرهنگ اصطلاحات، کلمۀ «سِیَر» جمع «سیرة» از ریشۀ «سِیْر» بهمعنای حرکت است و اصطلاحاً به رفتار و کردار و خُلقوخو اطلاق میشود و در همین معنا، یکی از فصول گلستان سعدی «در سیرت پادشاهان» است.
اما در اصطلاح وقایعنگاران و فقیهان اسلامی، ظاهراً از قرن دوم هجری بهبعد، این کلمه دو معنای اصطلاحی یافته است: یکی مفهوم خاص و دیگری مفهوم عام که بیارتباط با معنای اول نیست و پایه و اساس حقوق بینالملل اسلامی را بنا نهاده است. معنای نخستین عبارت است از شرححال دورۀ زندگی پیامبر اسلام (ص) و معنای دوم عبات است از گفتار و کردار پیامبر (ص) و فرمانهایی که در زمان صلح، جنگ یا متارکه صادر میفرمودهاند. ظاهرا اصطلاح دوم از حدیثی گرفته شده که درچند منبع معتبر از جمله ابتدای السِیرالکبیر شیبانی (کتابالاصل) آمده است که هم سیرۀ رسولالله (ص) را بهتر توضیح میدهد و هم بر اساس و پیافکنی سیره از جانب پیامبر (ص) دلالت دارد. حدیث این است که رسول الله (ص) درهنگام اعزام برای جهاد خطاب به آنان چنین میفرمود: «هرگاه با دشمن مشترک خود روبهرو میشوید، ابتدا آنها را به قبول اسلام دعوت کنید؛ چنانچه قبول کردند آنها را آزاد بگذارید […] و چنانچه امتناع ورزیدند از آنها درخواست جزیه کنید و اگر بر این امر گردن نهادند، آنها را آزاد بگذارید. فهذا عَهْدُ اللهِ وَ سیرة نبیّه فِیکُم».
۲- نمیتوان انکار کرد که توسعه وگسترش اسلام دربخش عمدهای از سرزمینهای اسلامی از طریق فتح انجام گرفته وپس از فتح، مدیریت، سیاست، و آیین اداره مورد نیاز بوده است. ضابطۀ اصلی این مدیریت، کتاب آسمانی مسلمین و تعالیم و رفتار مبنایی پیامبر اکرم (ص) است و طبعاً چون مأخذ و مبنای این امور اداری، خصوصاً آداب جنگ و صلح، تعالیم مذهبی است، لازم بوده که این آموزهها مدوّن شوند. ازاینرو این مطالب ابتدا با سایر مباحث حقوق اسلامی، ازجمله عبادات، معاملات و عقوبات، همراه بوده و فصلی را بهنام «باب سیر» در مجموعۀ فقه اسلامی به خود اختصاص داده است.
۳- در کتاب المجموعالفقهی (مُسند) اثر زیدبن علی که از قدیمترین کتب فقهی است، فصلی با عنوان «کتابالسِّیَر» آمده که تأییدی بر این ادعاست. بعدها علمای فِرَق مختلف فقهی، این روش را حفظ کردند؛ تا جایی که حتی در کتب فقهیِ خوارج نیز ملاحظه میشود. مباحث سِیَر در کتب فقهی شیعه عمدتاً در «کتاب جهاد» مورد بحث قرار میگیرد و حتی بسیاری از نخستین فقهای شیعی فصل حاوی جهاد را بهجای «کتاب جهاد»، «سیرةالامام» نامگذاری کردهاند.
پس از زیدبن علی، دیگر حقوقدانان اسلامی دربارۀ این علم (حقوق بینالمللی اسلامی) کتابها نوشتند که ازجملۀ آنها عبدالرحمن اوزاعی (۸۸ – ۱۷۵ق) است. گرچه کتاب اوزاعی به دست ما نرسیده، از ردّیهای که ابویوسف بر آن نوشته، میتوان از وجود و محتوای آن آگاهی یافت. خوشبختانه، کتاب اخیر به همت ابوالوفا الفغانی تصحیح، تحشیه و ویراستاری شده و انجمن احیای معارف عثمانی در حیدرآباد هند آن را با عنوان الردّ علی سیرالاوزاعی منتشر کرده است.
۴- دربارۀ ابوحنیفه (۸۰ – ۱۴۵ق) گفته شده که وی نخستین کسی بود که به شرح رشتهای از اصول و قواعد حاکم بر روابط خارجی مسلمانان پرداخت و بدین ترتیب، روابط بینالملل اسلامی را بهگونهای انسجامیافته و منظم بررسی کرد. ولی با توجه به آنچه درمورد کتاب المجموعالفقهی و یا به تعبیر دیگر، مُسند زیدبن علیبن الحسین (ع) آوردیم، بهنظر میرسد چنین انتسابی به ابوحنیفه ازآنروست که وی اولین کسی بوده که سلسلهدرسهایی مستقل – نه جزء سایر ابواب فقه – دربارۀ حقوق جنگ و صلح و بیطرفی ارائه کرده و اصطلاح «سِیَر» را به آن مجموعه اختصاص داده است. چند تن از شاگردان او این درسها را ویرایش و تهذیب کردند که از آن جمله است کتاب السِیَرالصغیر و السِیَرالکبیر شیبانی (وفات ۱۸۹ق) و السِیر ابراهیم الفزاری (وفات ۱۸۸ق) که هم اکنون در اختیار ماست.
۵-ابنحجر عسقلانی در کتاب طوالع التأسیس فی مناقب ابنادریس چنین آورده است: «ابتدا کتابی درباب سِیَر توسط ابوحنیفه تألیف شد که الاوزاعی کتابی در ردّ آرای ابوحنیفه نوشت. سپس ابویوسف انتقادهایی را که الاوزاعی بر استاد وی، ابوحنیفه، وارد کرده بود، رد کرد. بهدنبال آن، شافعی وارد بحث شد و مطالب ابویوسف را رد کرد. من (ابنحجر) میگویم که نوشتۀ اخیر بخشی از کتاب الأم اثر شافعی را تشکیل میدهد».
۶-اوزاعی اهل بیروت و اصل وی از منطقۀ سند از توابع فعلی پاکستان است. اظهارات بعضی از مستشرقین مبنی بر اینکه وی در بیروت تحت تأثیر حقوق روم قرار گرفته و بدین اثر دست زده، ادعایی کاملاً بیاساس است؛ زیرا همانطور که ملاحظه شد، وی در مقام ردّ آرای ابوحنیفه بوده که ابویوسف، شاگرد ابوحنیفه، در مقام پاسخ و دفاع برآمده است.
طبری در کتاب اختلافالعلماء خلاصهای از آرای ابوحنیفه را درباب سِیَر آورده و با نظرات سایر حقوقدانان اسلامی معاصر وی مقایسه کرده است.
ابویوسف به دستور هارونالرشید و به حمایت از استاد خود ابوحنیفه و در مقام مخالفت با سِیَر اوزاعی، کتاب خراج را نوشت و آرای خود را برپایۀ نظر بعضی از حقوقدانان قرار داد.
۷-کتاب ابوحنیفه بیش از آنکه منشأ اثر فقهی و حقوقی شود، مبنای جدال سیاسی شد. پروفسور سید مناظر اَحسن جیلانی میگوید: «حقوقدانان اسلامی و فقهای برجستۀ زیادی وارد این جریان شده، هرکدام به طرفداری از دستهای، به تدوین رسالهای مبادرت کردند. سرانجام بعد از یکی دو نسل، بحثها و جدالهای سیاسی پایان گرفت و مسئلۀ حقوق بینالملل اسلامی از دیدگاه قضائی دینی مطرح گردید». علت چنین اختلافنظرهایی میان نویسندگان رسالات، بیشتر جنبۀ سیاسی داشت که بر ما مکتوم نیست؛ زیرا زمان وقوع این جریان مقارن با دوران حکومت خلفای متأخر بنیامیه در دمشق بود. این خلفا مردم را تکیهگاه خود نمیدانستند و طبیعی بود که مردم هم احترامی برای آنها قائل نباشند و به خلافت آنان وقعی نگذارند. خلفای این دوره با مخالفانی سرسخت ازجمله شیعیان از یک سو و حامیان خاندان عباسی از سوی دیگر مواجه بودند و در این تقابل، کورکورانه و ظالمانه به سرکوب مخالفان پرداختند. خوارج نیز به پیروی از معتقدات خود که ارتکاب گناه را معادل ارتداد میدانستند، حکام اموی را دشمن دانسته، با آنها در ستیز بودند. درواقع میان دستههای سیاسی مخالف با حکام در آن زمان، یعنی شیعیان پیروِ اهلبیت (ع)، طرفداران عباسیان و خوارج، فقط یک وجه تشابه وجود داشت وآن عبارت بود از تنفر از حکومت بنیامیه.
۸-طبیعی است که در چنین شرایطی، حقوق بینالملل اسلامی که ارتباطی نزدیک با روش حکومت وقت دارد، نتواند به رشد علمی و منطقی برسد. مردم درمقابل کردارهای حاکمان اموی متحیر میشدند و از فقیهان زمان برای تعیین تکلیف استفتا میکردند. عدهای که آویخته به قدرت و منتفع از آن بودند، با تمسک به جملاتی از رسولالله (ص) نظیر اِسمَعوا و اَطیعوا وَلو اَمَرَ عَلَیکُمْ حَبَشیٌ اَجدَع (گوش بدهید و اطاعت کنید، هرچند سیاهپوستی بینیپهن بر شما ولایت کند) و عَلَیکُم الصَّبرُ و عَلَیهم الوِزْر (وظیفۀ شما صبر است و آنان بار گناه خویش را بر دوش خواهند کشید)، مردم را به اطاعت از حکام اموی فرامیخواندند. درمقابل، فقیهانِ برخوردار از روحیۀ استقلال با تمسک به احادیثی نظیر لاطاعَةَ لِمَخلوقٍ فِی مَعصیةِ الخالِق (هیچ اطاعتی از مخلوق که مستلزم نافرمانی از خالق باشد، روا نیست) مردم را به سرپیچی از حکام اموی و مقاومت وامیداشتند. ابوحنیفه از این گروه بود. وی تا آنجا پیش رفت که توسل به سلاح در تقابل با حکام جائر را تجویز کرد و این فتوا چنان بود که موجب حیرت سایر فقها شد؛ چراکه آنان از پیامدهای خونین داخلی و خارجی چنین فتوایی وحشت داشتند.
۹-جصاص در کتاب احکامالقرآن از قول اوزاعی آورده است: «ما از ابوحنیفه مطلقاً حمایت میکردیم تا آنکه وی با شمشیر آمد و نبرد با حاکمان ستمگر را حتی با بهکارگیری شمشیر روا دانست که دیگر نمیتوانستیم آن را تأیید کنیم».
لذا جای شگفتی نیست اگر میبینیم اوزاعی، فقیه سُوری، با فتاوای فقیه عراقی، ابوحنیفه، موافقت نمیکند و بیدرنگ با تمسک به گفتههای رسولالله (ص) مبنی بر لزوم حفظ انسجام و وحدت میان مسلمانان، آرای او را رد میکند. ابوحنیفه خود را بزرگتر از آن میبیند که به میدان اوزاعی بیاید؛ بنابراین به اشارۀ او، شاگردش، ابویوسف، بهپا میخیزد. گفتنی است که از امام مالک، فقیه همعصر ابوحنیفه و رئیس فرقۀ مالکی، اندیشۀ یکنواختی در دسترس نیست. نوشتهاند که شبی در مسجدالنبی (ص) از عشا تا صبح با ابوحنیفه در ردّ نظریاتش دربارۀ مخالفت با حاکمان مباحثه کرد.
۱۰-بعد از سقوط بنیامیه و روی کار آمدن عباسیان و توقف نسبی پیشرفت فتوحات اسلام، موج اختلافنظرها تسکین یافت. امام مالک نخست با عباسیان از در سازش درنیامد و فتوایی مبنی بر این صادر کرد که بیعتی که از روی اجبار باشد، دارای ارزش نیست و الزامآور محسوب نمیشود؛ ولی چندی نگذشت که با عباسیان سازش کرد و چنان از خصایص و اوصاف خلیفه منصور تعریف و تمجید کرد که خلیفه از او خواست تمام مباحث حقوق اسلامی را در مجموعهای تدوین کند تا با طرد سایر مکاتب، در تمام دنیای اسلامی آن روزگار اجرا شود.
ابوحنیفه همچنان به استقلال رأی خویش ادامه داد. از او مبارزهای صریح یا تحریک مردم علیه عباسیان نقل نشده است؛ ولی به گواهی تاریخ، وی علیرغم فشار دستگاه خلافت عباسی برای قبول سِمت قضا، از پذیرش آن استنکاف کرد؛ تا آنجا که برای نجات خویش تظاهر به جنون کرد. گفته میشود ابوحنیفه مدت دو سال نزد امام صادق (ع) تلمذ کرد و در فضایل اهلبیت (ع) بهخصوص امام باقر و امام صادق (ع) جملات زیادی از وی منقول است.
۱۱-در همان دوران، ابوعبدالله محمدبن حسن شیبانی در عرصۀ تاریخ حقوق بینالملل اسلامی ظاهر میشود. شیبانی در سال ۱۳۲ق در شهر واسط متولد شد و پس از تحصیل در عراق، خراسان، سوریه، حجاز و سایر مراکز بزرگ علمی، در ایران اقامت کرد. شیبانی در کوفه بهعنوان استدلالگری برجسته و سخنرانی مقبول در زمینۀ موضوعات حقوقی، شهرت بسیاری کسب کرد و ظاهراً به توصیۀ ابویوسف پس از مرگ وی و اجبار وزیر هارونالرشید یعنی یحییبن خالد برمکی، به کسوت استادی و قاضیالقضاتی ری درآمد. شیبانی چنان مقرب خلیفه شد که همواره در مسافرتها ملازم وی بود. او پس از مدتی به امر خلیفه معزول شد و با اغتنام فرصت از این برکناری، به بغداد رفت و در محافل آشنایان خود بهویژه محمدبن ادریس شافعی شرکت کرد و از دانش آنان بهرهمند شد. وی قسمتی از دانش خود در حوزۀ حقوق اسلامی را در محضر دو حقوقدان برجسته یعنی ابوحنیفه و مالکبن انس تکمیل کرد.
۱۲-عمدۀ شهرت شیبانی در حقوق بینالملل اسلامی است. وی در کتاب السِیَرالکبیر به بسیاری از احکام درمورد روش صحیح و رعایت قواعد برای مسلمانان در جنگ تهاجمی، دفاع از خود و رفتار ممنوع در جنگ و پایان مخاصمات اشاره کرده است.
گفتهاند شیبانی نخست کتابی با عنوان السِیَرالصَّغیر تألیف کرد و چون این کتاب به دست اوزاعی افتاد، گفت: ما لأهل العراق و التصنیف فی هذا الباب؟ : «اهل عراق را چه رسد که به تألیف چنین کتابی دست یازد». این جمله به گوش شیبانی رسید و بهدنبال آن به تألیف السِیَرالکبیر دست زد.
۱۳-جالب است که شیبانی معاصر شارلمانی، امپراتور آلمان، فرانسه و ایتالیا بوده است. مجموعه قوانین دولت شارلمانی هم اکنون موجود است که فقط حدود پنجاه صفحه دارد و لذا اگر شیبانی مسلمان را با ژوستینین، بزرگترین مُقنّن اروپایی، مقایسه کنیم، باز او ترجیح دارد. ژوستینین، امپراتور معروف روم، با مشاهدۀ کثرت اختلافات میان قوانین رومی، گروهی را تعیین کرد تا تمام قوانین را بررسی کنند و آنچه را که برای زمان او اصلح است، برگزینند. مجموعۀ قوانینی که این گروه ارائه کردند، محصول صدها سال تجربۀ دانش حقوقی روم بود؛ اما پس از اتمام، مورد پسند امپراتور قرار نگرفت و تا زنده بود، مکرر آن را حک و اصلاح کرد.
ولی محمد شیبانی بهرغم نبودن سوابق تألیفات منظم فقهی، دست به تهیۀ چنین مجموعهای آنهم صرفاً برپایۀ یافتههای فقه اسلامی زد که حیرت محققان جهان را برانگیخت.
۱۴-شیبانی در سال ۱۸۹ق در ری درگذشت و در جوار کوه طبرک در نزدیکی ری مدفون شد. مجلس بزرگداشت هزارودویستمین سال درگذشت وی در کشورهای ترکیه، هند، پاکستان و فرانسه برگزار شد.
شیبانی پس از ابوحنیفه و ابویوسف، مهمترین فقیه در عالم فقه حنفی بهشمار میرود و نقش او در انتقال فقه ابوحنیفه به آیندگان بسیار حساستر از همتایش ابویوسف بوده است. اصولاً از ابوحنیفه چیزی مستقیماً در فقه باقی نمانده؛ بنابراین میتوان محمدبن حسن شیبانی را مؤسس مذهب حنفی دانست. تذکرهنویسان، ازجمله الکفوی، برای او حدود ۹۹۹ تألیف ذکر کردهاند که جز معدودی از آنها به دست ما نرسیده است.
چنانکه گفتهاند، شیبانی برای تألیف منشیان و دستیاران زیادی داشته است. در شرححال او نوشتهاند که وقتی در کتابخانهاش مینشست پیش روی او تشت آبی بود و ده کنیز رومیِ آشنا به کتابت و ادبیات عرب، در خواندن آثار علمی او را یاری میکردند.
۱۵-در اروپا در سالهای اخیر، بهمنظور قدردانی از آثار و خدمات این فقیه بزرگ اسلامی انجمنی بهنام «انجمن حقوق بینالملل شیبانی» در شهر گوتنگن آلمان تأسیس شده که بسیاری از علمای این رشته از اطراف جهان عضو آن شدهاند. هدف این انجمن، معرفی شیبانی و نشر آثار و تألیفات اوست. در زمان تأسیس این انجمن، دکتر عبدالحمید بدوی به ریاست و دکتر صلاحالدین المنجد به نایبرئیسی آن انتخاب شدند.
متن سخنرانی حجت الاسلام دکتر رهایی:
بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند را سپاس گزارم که توفیقی داد تا دوباره به نحو مجازی از محضر استاد عزیزم حضرت آیت الله محقق داماد بهره بگیرم. از دانشگاه مفید، جناب آقای دکتر میرمحمدی (معاون پژوهشی) و آقای دکتر احمد زاده (مدیر مرکز مطالعات حقوق تطبیقی) سپاسگزارم که فرصتی را فراهم کردند که در این مسئله یعنی شیبانی و تاثیر آن بر حقوق بین الملل سخنرانی داشته باشم. با کسب اجازه از محضر استاد عزیزم و اساتید و فضلای حاضر، در چند فراز به شیبانی و برخی از دیدگاههای او میپردازم. گرچه استاد حق مطلب را در معرفی شیبانی به جا آوردند.
قبل از وارد شدن در خصوص شیبانی و آثار او، زمان شیبانی قابل تامل است. همانطور که استاد فرمودند، شیبانی متولد ۱۳۲ است. یعنی زمانی که بنی امیه و بنی عباس حکومت را در دست گرفتند و سپس منصور و سپس مهدی و سپس هادی عباسی متصدی حکومت بودند تا دوران هارون الرشید فرا میرسد که بزرگترین قلمرو و غنیترین خلافت را فراهم میکند. از طرفی بنی عباس معتقد بودند که حکومتشان اسلامی است و به انتصاب خودشان به رسول اکرم (ص) میبالیدند. گرچه با کمک علویان و پارسیان از جمله ابومسلم خراسانی و سیاه جامگان به حکومت رسیده بودند ولی علویان را فریب دادند و از ترس اینکه علویان حکومت را به دست نگیرند، علیه ائمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین و علویان شروع به فعالیت کردند. بدیهی است این حکومت علاقهمند به ترویج فقه اهل بیت علیهم السلام نیست؛ چون آنها را مدعیان حکومت بر علیه خودش میداند و هارون الرشید که معروف به حامی علما و فقها هست، با شیعیان و امام شیعیان شدیدا مقابله میکند و مسائل سیاسی اجازه نمیدهد که علم و فقه در بستر صحیح خود قرار بگیرد.
به علت رشد اقتصادی، هارون الرشید از ابویوسف میخواهد که در زمینه معاملات و اسناد جدیدی که مطرح است، قواعدی را از دیدگاه فقه بنویسد. لذا ابویوسف که شاگرد اکبر ابوحنیفه است و همکلاسی و نیز استاد شیبانی است. (رابطه ابویوسف و شیبانی با ابوحنیفه مانند رابطه سید مرتضی و شیخ طوسی با مرحوم مفید(ره) است. ) بنابراین از شیبانی که فقیه اکبر حنفی است میخواهد که خراج را در حوزه روابط اقتصادی بنویسد و مسائلی مثل سفاتک (سفته)، سکوک و معاملات جدید مطرح میشود. از طرف دیگر از جهت غرب، مسلمانان با حکومت بیزانس و روم درگیر هستند به طوری که فتوحات اسلامی گسترش پیدا میکند و غیر مسلمانان، هم توسط فتوحات، وارد قلمروهای غیر اسلامی میشوند و هم رابطه مرزی بین مسلمانان و کفار مطرح میشود. اصطلاح دارالحرب یا دارالکفر بیشتر در رابطه با مسلمانان و رومیها مطرح میشود. این قضیه یعنی مسائل جنگ و صلح، رفتار با غیر مسلمانان مقیم سرزمینهای اسلامی و غیر مسلمانان طرف معاهده با دولت اسلامی از مسائل مهم هستند.
گرچه ابوحنیفه به بحث سِیَر پرداخته و همینطور ابویوسف، ولی این اقتضا میکند که قواعد مبسوطتر و جامعتری ارائه شود. لذا شیبانی پس از سِیَر صغیر که بنابر نقلی که ابن عابدین از فقهای اهل سنت میکند، سِیَر صغیر حاوی مطالبی است که ابویوسف برای شیبانی گفته است. پس از آن سِیَر کبیر را مینویسد که حاکی دیدگاههای استادش ابوحنیفه به تفسیر و توسعه بیشتر است. نه تنها مسائل ارتباط با غیر مسلمانها بلکه ارتباط با مسلمانانی که خروج در حکومت کردهاند نیز از مسائل دیگری است که باید طرح میشد. مرتدین یا خوارج یکی دیگر از گروههایی هستند که در کتاب شیبانی مورد توجه قرار میگیرند و روابط مسلمانها با مسلمانها و غیر مسلمانها در زمان صلح و همینطور در زمان جنگ در این کتاب به تصویر کشیده میشود. اوزاعی که خود فقیه دمشق بوده است و معروف بوده به شیخ المرابطه و جزء مرزداران آن خطه بوده است. وقتی سِیَر صغیر به دست اوزاعی میرسد اعتراض میکند که کوفه شهر مرزی نیست و درگیری با مسئله جهاد ندارد و این ما هستیم که با مسئله جهاد درگیر هستیم و در این حوزه باید تصمیم بگیریم. بنابراین در این باره کتابی نوشت و ابویوسف در جواب کتاب اوزاعی کتاب الرد علی سیره اوزاعی را نوشته است. در حقیقت حکومت و دیدگاه حکومت بنا بر اسلامی بودن و جدایی از اهل بیت (ع) و مقابله با آنها، بعلاوه دیدگاه ابوحنیفه که فقیه اهل رای است نه فقیه اهل حدیث، و فقه را بسیار بازتر و عقلاییتر و توسعه مندتر میبیند، باعث شد که حکومت بنی عباس به دیدگاه حنفی گرایش پیدا کند. همانطور که استاد فرمودند ابوحنیفه عالم موافق حکومت نیست بلکه مشهور است که ابوحنیفه توسط حکومت بنی عباس شهید شده است. اما بر عکسِ ابوحنیفه، ابویوسف به طرف حکومت سوق پیدا میکند. در کنار حرم کاظمین (ع) در کنار تقریباً مقبره سید مرتضی، مقبره قاضی ابویوسف است. ولی گویا کم کم شیبانی بیشتر مطرح میشود تا ابویوسف. و این مشهور است که پیشنهاد قضاوت شیبانی در رقه را ابویوسف به هارون الرشید داده است با اینکه شیبانی مایل به مداخله در حکومت نبود.
درهرصورت تحول حاصله در حکومت اسلامی باعث میشود که هارون الرشید از شاگردان ابوحنیفه بخواهد تا در این حوزهها بنویسند و شیبانی شروع به نوشتن کتابهای متعددی میکند. الجامع صغیر، جامع کبیر، سیر صغیر و سیر کبیر و کتاب مهم شیبانی به اسم «اصل» که بعد این کتاب را توسعه میدهد و به اسم «مبسوط» که امروزه در چند جلد هست و معروف است که شافعی تحت تاثیر «اصل» شیبانی و «مبسوط» شیبانی، کتاب «عمر» را نوشته است و برخوردی که این دو بزرگوار با هم داشتند که بیشتر شافعی شاگردی محضر شیبانی را میکند. این باعث میشود که دیدگاه شافعی هم متحول شود. دیدگاه جدید شافعی در کتاب «ام» تحت تاثیر شیبانی بود. شیبانی توسط پدرش که از متمولین بوده است تحت تربیت ابوحنیفه قرار میگیرد. در مراجعه اول شیبانی یک نوجوان است و در ۱۴ سالگی به محضر ابوحنیفه میآید و به توصیه او قرآن را حفظ میکند و تا ۱۸ سالگی در محضر ابوحنیفه بوده و سپس ابوحنیفه را از دست میدهد. سپس در محضر ابویوسف و اوزاعی قرار میگیرد. سپس به مدینه سفر میکند. دو مکتب و دو مدرسه بزرگ فارغ از مدرسه اهل بیت سلام الله علیهم در حکومت اسلامی وجود داشته یکی مدرسه کوفه به ریاست ابوحنیفه و یکی مدرسه حدیث به ریاست مالک در مدینه. کوفه را آن زمان به آکسفورد مسلمین تشبیه میکردند که از نظر تعلیم و تعلم شهر بسیار قابلی بوده است. ظاهرا «سیرکبیر» آخرین کتابی است که شیبانی نوشته است که در تقویم روایات و احادیث سه مدرسه کوفه، مدینه و شام را مورد نظر قرار میدهد. روایاتی که هر ۳ مدرسه تایید میکنند یا در صورت اختلاف اگر دو تا مدرسه تایید کنند، آنها را میپذیرد و میگوید این نشان از این است که این روایت در بین مسلمین پذیرفتهتر است و بین دو دیدگاه، یعنی دیدگاه رای و دیدگاه حدیث جمع میکند که نتیجه آن میشود شافعی که جامع بین دو دیدگاه است. این در حقیقت حرکتی است که شیبانی در ابتدا انجام داده است. شیبانی هم عصر واقدی است.
واقدی متولد ۱۳۰ است و صاحب کتاب مغازی است. (درباره جنگهای پیامبر) لذا مشهور است که سیر شیبانی متاثر از واقدی در مغازی است. اما مغازی واقدی فقه نیست بلکه روایات تاریخی است. مشهور است که این دو بر هم تاثیر گذار بوده اند. نکته قابل توجه در باب حقوق بین الملل یا فقه بین الملل در اسلام این است که اولا ما محرومیت حدیث را داریم و تقریبا تا صد سال ممنوعیت داشتیم تا اینکه عمر بن عبدالعزیز محدودیت را لغو میکند. شیبانی کسی است که کتاب کاملی را بصورت جامع و کامل که شامل تمام روابط بین مسلمانان و غیر مسلمانان و مرتدین است، مینویسد. گرچه به نظر بنده، امام سجاد علیه السلام اولین کسی است که از واژه سیر استفاده کرده است. امام (ع) در صحیفه سجادیه دعای بیست و هفتم نسبت به مرزنشینان میفرماید: (علمهم السیر و السنن) خداوندا به این مجاهدین و مرابطین فقه جهاد و مرابطه را بیاموز .
متاسفانه تا جاییکه بنده اطلاع دارم، نه متن سیر صغیر و نه متن سیر کبیر به صورت مجزا به دست ما نرسیده است. آنچه که امروزه در ۵ جلد منتشر شده، سیر کبیر به شرح سرخسی است. سرخسی عالم ایرانی همزمان شیخ طوسی است که بعید نیست شیخ طوسی در «مبسوط» متاثر از سرخسی در مبسوط باشد. سرخسی سیر کبیر شیبانی را نقل و شرح میکند و این سیر کبیری که امروزه در دست ماست به همراه شرح سرخسی است وگر مجزا هم هست از متن سرخسی گرفته اند. همچنان که سیر صغیر را گرچه بعضی مثل خدووی و دیگران مدعی چاپ آن شده اند، ولی مشهور است که خدووی و دیگران متن سیر صغیر را از کتاب مبسوط شیبانی که یک کتاب جامع فقهی است، استخراج کردهاند و بحث سیر مبسوط (سیر اصل) را به عنوان سیر صغیر آورده اند؛ ولی این دو تا بعنوان مجزا (نه به صورت مخطوط و نه به صورت متبوع) در دست ما نیست. شیبانی که فقیه اهل رای است در حوزه حدیث هم ملا میشود و سه کتاب در حوزه حدیث دارد. یکی موطأ مالک است و یکی الحجه علی اهل مدینه است (نقد محدثین مدینه و اولین کتاب فقه مقارن است که جناب شیبانی دو مدرسه را به صورت مقارن (فقه تطبیقی) دیده است، قبل از دیگرانی که در این حوزه مشهور هستند) و کتاب دیگرش آثار روایت اهل عراق است.
در حقیقت مباحث فقه یا حقوق بین الملل در بین مسلمانان نشات گرفته از قرآن کریم است. شاید از آیات جامع و نه آیات خاص که در خصوص مشرکان و اهل کتاب هست، در این حوزه آیه ۱۳ سوره مبارکه حجرات باشد. «یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ» بحث تعارف، آشنایی و همزیستی را در بر دارد و این نیازمند آشنایی با فقه و حقوق دو طرف و دو جانبه است و این سبب شد که پیامبر اکرم (ص) و فقها و دیگران به مسائل ارتباط با غیر مسلمانان توجه ویژهای داشته باشند. شیبانی قلمرو موجود در زیست کره را به دو قلمرو دارالاسلام و دارالحرب تقسیم میکند. تا جایی که بنده تحقیق کردم ما اصطلاح دارالحرب و دارالاسلام را بصورت تاسیسی از طرف معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) نداریم و در سوالات روایی آمده است که از حضرت سوال میکنند و ارتباط دولت عباسیان و دولت بیزانس به این مسئله بیشتر تاکید دارد. مهم تعریفی است که از دارالحرب دارند. این تعریف باعث میشود که مسائل متعددی از حقوق بین الملل مربوط باشد به تعریف دارالاسلام و دارالحرب.
مسائلی که امروز با حقوق بینالملل خصوصی داریم مربوط به این طرح میشود. مسائلی که امروز به اسم حقوق جزای بین الملل و نه حقوق بین الملل کیفری، مربوط به مسئله دارالاسلام و دارالحرب میشود.
اگر سرزمینهای اسلامی توسط کفار اشغال شود، آیا ماهیت دارالاسلام منقلب به دارالحرب میشود یاخیر؟ این هم آثار حقوق خصوصی دارد درباره مالکیت سرزمینها و اموال و هم آثار حقوق کیفری در اجرای حدود و قصاص و مجازاتهای شرعی دارد و هم آثار حقوق بین المللی دارد. مثلاً در حمله مغول به سرزمینهای اسلامی، مغولها ابتدا کافر بودند و سپس مسلمان شدند. آیا سرزمینهایی که از شرق ایران اسلامی تا شمال آفریقا و سایر سرزمینهای اسلامی گرفتند آیا منقلب به دارالحرب میشود یا نمیشود؟ بنابراین اگر دارالحرب شد از دیدگاه شیبانی احکام کیفری اسلام جاری نیست. یعنی اگر کسی مرتکب جرم حدی یا قصاصی شد، حد و قصاص برایش جاری نمیشود که شیبانی در دارالحرب قائل به این است. دلیل شیبانی هم یک تحلیل حقوق بینالمللی امروزی است. یا در دوران پس از او که کشورهای اسلامی شمال ایران به تسخیر شوروی پیشین درآمد. آیا اینها تبدیل به دارالحرب شدند یاخیر؟
ما دو دیدگاه از شیبانی در «سیر» میبینیم. یکی در تعریف دارالاسلام است که اولا حاکمیت را شرط میداند و دوم حاکمیت فقه اسلامی را به عنوان قانون در آن کشور شرط میداند و سوم امنیت مسلمانان را شرط میداند. یعنی مسلمانان در آنجا مورد تعرض قرار نمیگیرند. بنابراین هرجا که این سه ویژگی را داشت از نظر شیبانی دارالاسلام است و حاکمیت احکام اسلامی را اصلیترین بخش میداند.
همچنین شیبانی بحث صلاحیت و ولایت را مطرح میکند. به عنوان مثال شیبانی در «سیر» میگوید که (همچنان که در روایت ما هست)، ولایت برای فقیه است. حال آیا در دارالحرب حدود اجرا میشود یا خیر؟ در پاسخ میگو. ید که اجرا نمیشود و اگر مسلمانی در سرزمین دارالحرب مرتکب جرمی شد که که مجازاتش حد یا قصاص است، قاضی دارالاسلام نمیتواند حکم حد یا قصاص دهد. مرحوم آیت الله منتظری میفرماید که صلاحیت قانونی و صلاحیت قضایی فرع ولایت است. اگر جایی امام مسلمین ولایت قانونی یا ولایت اجرایی ندارد، در اینجا احکام اسلامی جاری نمیشود این در حقوق جزا بعنوان اصل سرزمینی بودن مطرح میشود. حتی اگر مجرم در دارالاسلام اقرار کند، حکم برایش صادر نمیشود اما اگر این مسلمان در پایگاه نظامی مسلمانان در سرزمین کفار این جرم را مرتکب شود، چون تحت ولایت امام مسلمین است چون اصل صلاحیت مطرح است بنابراین مجازات حد و قصاص جاری میشود مگر اینکه بیم پیوستن او به کفار یا ارتداد او برود. تحلیل شیبانی از این مسئله، تحلیل صلاحیتی و حقوق بین المللی در کنار تحلیل روایی است. این ویژگی شیبانی در جمع بین سه مدرسه عراق کوفه و مدینه و حجاز و فقه اوزاعی در دمشق، باعث شد ویژگی خاصی به شیبانی بدهد تا بتواند مسائل اصلی خودش را پاسخگو باشد.
در هر صورت فقه شیبانی و نگاهِ شیبانی به حقوق بین الملل، نهتنها در فقه تاثیر گذار است؛ بلکه بر علمای شیعه نیز تاثیر گذار است. بعلاوه حقوق بین الملل هم امروز مدیون شیبانی است. لذا برخی نویسندگان مسلمان به این مورد معترض شدند که چرا شیبانی را میگویید گروسیوس مسلمان، بلگه گروسیوس را باید شیبانی حقوق بین الملل بگویید.
برای دانلود فایل صوتی برنامه (اینجا) کلیک نمایید.