«برنامه ۲۱۹» رادیو اینترنتی دانشگاه مفید منتشر شد
1402-12-19انجمن علمی دانشجویی حقوق و مرکز مطالعات حقوق تطبیقی دانشگاه مفید برگزار میکنند
1402-12-20نشست علمی «از شیبانی تا گروسیوس: حقوق بین الملل کلاسیک و نوین» در دانشگاه مفید برگزار شد
به گزارش روابط عمومی دانشگاه مفید، نشست علمی «از شیبانی تا گروسیوس: حقوق بین الملل کلاسیک و نوین» روز سه شنبه ۱۵ اسفندماه ۱۴۰۲ به همت مرکز مطالعات حقوق تطبیقی و با حضور جناب آقای دکتر حسین پیران، مشاور حقوقی ارشد دیوان داوری لاهه به دو صورت حضوری و مجازی برگزار شد. دبیر علمی این برنامه دکتر سعید رهایی، عضو هیات علمی دپارتمان حقوق دانشگاه مفید بودند.
چکیده مباحث مطرح شده توسط دکتر پیران:
در مطالعات تاریخی حقوق بین الملل، معمولاً یکی از مباحث اولیه و اساسی تقسیم بندی میان دوران کلاسیک و دوران مدرن است. سوال ابتدایی که مطرح می شود این است که آیا این تقسیمبندی درست است؟ اهمیت این سوال آنجاست که بسیاری از مفاهیم و نهادهای حقوق بین الملل، از قدیم الایام وجود داشته و این مفاهیم و نهادها در دوران جدید ایجاد نشده است. معاهدات بین المللی، توافقاتِ تجاری و سیاسی، آزادی رفت و آمد میان ملتها، معاهدات ارضی و معاهدات صلح، همه در دوران عتیق هم وجود داشت. اصول مهمی مانند وفای به عهود، حسن نیت، و مصونیت سفرا از زمانهای قدیم شناخته شده است. این مفاهیم و اصول در آثار کلاسیک، از جمله در نظرات محمدبن حسن شیبانی که حدود ۱۲۰۰ سال پیش رسالات مهمی در این رشته نوشته است، بحث شده است. در آثار اخیر نیز، از نوشته های هوگو گروسیوس که او را معمولاً پدر حقوق بین الملل نوین می خوانند، تا علمای بعدی، این مفاهیم و اصول را می بینیم. لذا باید دید وجوه ممیزه این دو دوره چیست؟ دنیای شیبانی چه تفاوت اساسی و ماهوی با عصر جدید داشت؟
موضوعی که در این نشست قصد بحث آن را در مقام وجه ممیزه دو دوره داریم، اصالت جنگ و اصالت صلح است. به نظر می رسد یکی از اساسی ترین تفاوتها میان دوران کلاسیک و دوران معاصر، موضوع جنگ باشد. مطلب مهم در خصوص جنگ آن است که با نگاهی به رویۀ دولتها و آثار علمای قانون در دوران کلاسیک، اثری از غیرمشروع بودن جنگ نمی بینیم. مباحث حقوق جنگ در آن دوران، عمدتاً به سلوک جنگ مربوط است و نه مشروعیت جنگ. جنگ عمدتاً وضعیتی طبیعی بود.
امروزه این وضعیت کاملاً متفاوت است. جنگ دیگر قانوناً نهادی مشروع نیست. مشروعیت جنگ به این معنا نیست که در دورانهای پیشین جنگ مطلوب بود و یا ملتها جز جنگ به چیزی نمی اندیشیدند. بدین معنا هم نیست که در عصر ما جنگ خاتمه یافته است. بلکه بدین معناست که جنگ فارغ از موجه یا غیرموجه بودنِ مبانی آن، آثار قانونیِ مشروع بجای می گذاشت. یعنی تا زمانی که جنگ غیرمشروع نبود، طبعاً آثار آنهم نمی توانست غیرمشروع باشد. سرزمین¬های مفتوحه ملحق به قدرت پیروز می شد. اموال و غنائم بدست آمده در جنگ قانوناً ملک طرف پیروز بود. طرف پیروز می توانست هر شرطی را که بخواهد بر طرف مغلوب تحمیل کند. وضعیت اسرای جنگ را دولت غالب تعیین می کرد.
حدود صد سال پیش برای اولین بار جامعۀ بین المللی بر غیرمشروع بودن جنگ توافق کرد. این امر آثار مختلفی در صحنه بین المللی داشت. نخست آنکه امروزه اشغال سرزمین با جنگ به رسمیت شناخته نمی¬شود. الحاق سرزمین با جنگ حتی اگر صد سال به طول انجامد هیچگاه به رسمیت شناخته نمی شود. دوم، سرنوشت اموال دشمن و اسرای دشمن را قدرت غالب تعیین نمی کند. توافقات دولتها که به صورت معاهدات الزام آور در آمده در این خصوص تعیین کننده است. سوم، این وضعیت به همراه خود نهادهای قضایی و داوری بین المللی برای رفع اختلافات ایجاد کرد. در دوره کلاسیک، در واقع عنصر اصلی رفع اختلاف همان جنگ بود. یعنی اختلاف اگر به طرق مذاکره و مسالمتآمیز حل نمی شد، زمانی پایان می یافت که یک طرف در جنگ بر دیگری غالب آید.
در مقام مقایسه میان دوران کلاسیک و مدرن، باید به زمینه های تاریخی دو دوره عنایت داشت. شیبانی به دنبال آن بود که در وضعیت جهان پیرامون خود، قواعدی برای روابط بین الملل بیابد. این قواعد ممکن نبود از واقعیات به دور باشد. واقعیتی که در آن هر ملت باور داشت در وضعیت جنگ دائم با ملل دیگر قرار دارد. لذا نظرات او متمرکز است از یک سو به قراردادهای دوجانبه صلح، و از سوی دیگر به وضع قواعدی برای سلوک جنگی و قواعد بشردوستانه در جنگ.
زمانۀ گروسیوس تفاوت داشت. هنگامی که گروسیوس به تئوری خود فکر می¬کرد، قدرت هزارسالۀ کلیسای کاتولیک در مقام فصل¬الخطاب به پایان رسیده بود و اروپا جنگی سراسری را تجربه می¬کرد. لذا گروسیوس در فکر نظامی بود که ملتهای اروپا قوانینی مشترک و رضایی داشته باشند که این خلأ را جبران کند. این تئوری، مبنایی شد برای آنچه ما اکنون در جهان شاهد هستیم.
دلیل اشاره به این دو شخصیت در عنوان بحث، آن است که در مباحثی تاریخی و تقسیمبندی تاریخیِ حقوق بین الملل، نام این دو شخصیت برجسته بسیار دیده می شود. به نحوی، اینها نمایندگان دو عصر هستند. در نظرات شیبانی و گروسیوس اشتراکات زیادی می بینیم، اما در عین حال جهان این دو متفاوت بود. و طبعاً هیچیک نمی توانست خارج از جهان پیرامون نظریه پردازی کند. با عنایت به محدودیت وقت، سعی خواهد شد به نظرات این دو در لابلای بحث اشاره شود. منظور معرفی این دو شخصیت و نظراتشان نیست. آن مهم طبعاً در وقت محدود ممکن نیست.