اطلاعیه «شماره 5» پیرامون جلسات ارزشیابی پایان ترم
1399-10-02گزارش اجمالی نشست علمی: «مدت حضانت و قلمرو اختيارات حاضن از منظر فقه و حقوق»
1399-10-10به گزارش روابط عمومی دانشگاه مفید، نشست علمی نقد و بررسی کتاب «اقتصاد كلان پيشرفته با رويكرد اسلامی» به همت مرکز مطالعات اقتصادی دانشگاه، روز سه شنبه 25 آذر ماه 1399 به صورت مجازی برگزار شد.
در این نشست علمی دکتر كريم اسلاملوئيان «نویسنده کتاب» به عنوان ارائه دهنده و همچنین دكتر سيد هادی عربی و دكتر ناصر الهی نیز به عنوان «ناقد» حضور داشتند. دبیر این نشست نیز دکتر سيد محسن سجادی، مدیر مرکز مطالعات اقتصادی دانشگاه مفید بودند.
متن سخنان دكتر كريم اسلاملوئيان؛ نويسنده كتاب:
یک خلاً واقعی که در طول سالها تدریس برای هر دو گروه دانشجویان اقتصاد متعارف و اسلامی مشاهده کرده ام، عدم تسلط دانشجویان اقتصاد اسلامی به مباحث کلان جدید متعارف می باشد که این مسئله از جهات مختلف مشکل ایجاد می کند.
دو بحث در اینجا باید به عنوان مقدمه مطرح شود. اول اینکه برای ادامه تحصیل دانشجویان ارشد اقتصاد اسلامی، در مقاطع بالاتر مثل دکتری بخاطر عدم تسلط به مباحث متعارف مشکل ایجاد می کند و یک انقطاع بین مباحث کلان ارشد اسلامی و دکتری در سایرگرایش ها و رشته های اقتصاد بوجود می آید. به طور مثال در امتحانات ورودی و مصاحبه ها نیز می تواند برای آنها مشکل ایجاد کند. دوم اینکه حتی اگر هدف آنها طراحی و ساخت الگوهای کلان در حوزه اقتصاد اسلامی باشد، مقدم بر آن نقد الگوهای اقتصاد مرسوم است و قبل از نقد باید تسلط به مباحث اقتصاد کلان متعارف جدید داشت که اینکار اهمیت گنجاندن و تلفیق مباحث کلان جدید با کلان از منظر اندیشمندان اسلامی را دو چندان می کند.
علاوه بر این ها، دیدگاه من این است که فهم رویکردهای اسلامی به اقتصاد کلان بدون شناخت اقتصاد متعارف ممکن نیست؛ زیرا روش حاکم در میان اقتصاددانان مسلمان، اسلامی سازی نظریه های اقتصاد مرسوم است. علاوه بر این، تحولات اقتصاد کلان در دو دهۀ اخیر درکتابهایی که اقتصاددانان مسلمان نوشته اند، تا حدی مغفول واقع شده است. بنابر این، در کتاب حاضر تلاش شده است که در حد امکان به این نکته نیز توجه شود و دیدگاههای اقتصاددانان مسلمان در کنار نظریه ها و الگوهای متعارف در اقتصاد کلان جدید ارائه شود. با توجه به تحولات اقتصاد کلان طی چند دهۀ گذشته و لزوم طرح دیدگاه اقتصاددانان مسلمان در خصوص این موضوع، جای خالی یک کتاب در سطح تحصیلات تکمیلی برای تدریس اقتصاد کلان در رشته اقتصاد اسلامی احساس می شد. بدین منظور کتاب حاضر برای دانشجویان دوره های کارشناسی ارشد و دکتری رشته ها و گرایش های مرتبط با حوزۀ اقتصاد اسلامی نوشته شده است.
تلاش شده است که کتاب به گونه ای تنظیم شود که برای پژوهشگران علاقه مند به موضوعات اقتصاد اسلامی و همچنین دانشجویان اقتصاد متعارف نیز مفید باشد. از آنجا که کتاب برای تدریس در دورهای تحصیلات تکمیلی تنظیم شده است، برای تهيه آن از دستاوردها و آثار اقتصاددانان و پژوهشگران برجسته در حوزه های اقتصاد متعارف و اسلامی استفاده شده است. با توجه به اهداف این کتاب و به منظور رعایت اصول اقتصاد اسلامی، در مواردی لازم بوده است که فروض و روابط موجود در الگوهای اقتصاد متعارف بازنگری و پس از ارائه چهارچوب مناسب برای یک اقتصاد بدون بهره، مدلها دوباره حل و نتایج تحلیل شوند. به عبارت دیگر، سعی شده است که علاوه بر طرح نظرات اقتصاد دانان مسلمان، با تلفیق مباحث جدید اقتصاد متعارف با دیدگاه های مطرح در اقتصاد اسلامی و پس از انجام تعدیلات و تغییراتی در آنها، زمینه طراحی الگوهای کاملتر برای پی ریزی یک اقتصاد بدون بهره فراهم شود. دراین کتاب بنا به ضرورت در مواردی به تنگناها و مشکلات در راه دستیابی به این هدف و همچنین تحولات احتمالی آینده در اقتصاد اسلامی نیز پرداخته شده است. تلاش این بوده که این اثر نیز مانند بسیاری از کتابهای درسی مقطع تحصیلات تکمیلی، از صبغه پژوهشی برخوردار باشد. هدف خاص اين كتاب طرح مسائل اقتصاد کلان جدید با توجه به نگاه اقتصاد دانان مسلمان به مباحث عمده نظیر عرضه و تقاضای کل، الگوهای تعادل عمومی ایستا و پویا، مبانی رفتاری شامل نظریه های مصرف، سرمایه گذاری، عرضه و تقاضای پول، و در نهایت، بازارهای مالی و نظریه تعیین قیمت دارایی است و سعی شده است که بخشی از مطالب ارائه شده در کتاب به الگو های پویای تصادفی اختصاص یابد و این متن درسی میتواند درآمدی بر اقتصاد کلان نوین با نگرش اسلامی قلمداد شود. افزون بر این ها تلاش شده است که ضمن حفظ کلیت و انسجام مطالب، سرفصل های کتاب به گونه ای تنظیم شود که امکان جابجایی برخی فصول تا حدی وجود داشته باشد. بنابراین به تشخیص استادان محترم می توان متناسب با سطح درس برای دوره کارشناسی ارشد و یا دکتری، برخی موضوع ها و یا فصل ها را حذف و یا جابجا کرد. در پایان با توجه به تحولات اقتصاد کلان متعارف و بحران های جهانی به نظر میرسد که الگوهای اقتصاد کلان اسلامی جدید باید با تحولات اقتصاد روز جهانی تطابق بیشتری داشته باشد. بعد از دو نسل بحث های الگو سازی، طراحی الگوهای نسل سوم برای پاسخگویی به چالش های جدید ضروری است. برای این کار به تقویت مبانی اقتصاد کلان، توجه بیشتر به موضوع ریسک و نااطمینانی، بسط الگوهای پویا، و وارد کردن بحث تکانه ها و بحران در الگوهای اقتصادی در مدل سازی اقتصاد کلان با رویکرد اسلامی نیاز است. انشاالله همکاران عزیز و دانشمند و پژوهشگران علاقمند، نسل جدیدی از اقتصاددانان مسلمان را تربیت کنند و ابزارهای لازم را در اختیار آن ها قرار دهند تا بتوانند بیش از پیش رسالت خود در این را حوزه دنبال کنند.
متن سخنان ناقد اول؛ دكتر سيد هادی عربی
ضمن سلام به همه حاضران در جلسه و درخواست علو درجات برای مرحوم دكتر نظر پور و تشكر از دانشگاه مفيد و دست اندر كاران برگزاری اين نشست كه اين امكان را فراهم كردند تا بنده از فرمايشاتشان بهره بگيرم. به خصوص تقدير و سپاسگزاری می كنم از تلاش های استاد ارجمند جناب آقای دكتر اسلاملوئيان كه با وجود دشواری هايی كه پژوهش و تحرير اين كتاب داشته است، زحمت زيادی كشيدند و همت كردند و كتاب خوبی را ، به ويژه در نمونه های اقتصاد اسلامی كه بسيار چالشی است و ادبيات آن به اندازه ادبيات متعارف گسترده نشده، تحرير فرمودند. ورود به اين عرصه، با توجه به مشكلاتی كه در آن وجود دارد، همت بالا و بلندی را می خواهد. من واقعا به ايشان خدا قوت می گويم و برای پيشبرد تحقيقاتشان آرزوی توفيق دارم. از همكاران خودم در دانشگاه ها و تحصيلات تكميلی، درخواست می كنم كه حتما از اين كتاب استفاده كنند چراكه مطالعه آن، موضوعات تحقيق متعدد و گوناگونی پيش روی دوستان و همكاران و دانشجويان به خصوص دانشجويان مقاطع تحصیلات تكميلی قرار می دهد.
عرض بنده ورود به جزئيات اين مباحث نيست و صحبت در باره جزئيات آن شايد مجال ديگری را بطلبد و ضمنا بنده هم به خودم جسارت نمی دهم كه بخواهم به بحث در مورد اين جزئيات بپردازم. غرض فقط اين بود كه عرض خسته نباشيد و خداقوتی به آقای دكتر بکنیم. شايد بتوانيم به نوعی خستگي ايشان را از تنشان دربياوریم و ايشان بتوانند برای ادامه كار آماده شده و انگيزه بيشتری پيدا كنند. انشالله جامعه و عرصه های مختلف آن، استفاده های بيشتری از ايشان ببرد.
در مورد كتاب ، به صورت كلی به بعضی موارد اشاره می كنم تا برای ويراست های بعدی و تكميل های بعدی ، تاليف موجود، بيشتر مفيد استفاده واقع گردد.
كتاب از نظر ويژگي های صوری مثل چاپ و طراحی و غيره، نساب نسبتاً خوبی دارد. كتاب را سازمان سمت منتشر كرده و معمولا دقت خوبی دارد. برخی اغلاط تايپی و بعضي از جابه جايی های پانوشت و شماره متن در كتاب مشاهده می شود ، كه بعضا اشتباهاتی است كه ممكن است در ويراستاری كتاب گاها از چشم دور مانده باشد يا در جابه جايی های فايل كتاب اتفاق افتاده باشد. برخی موارد را نيز ملاحظه نمودم، مانند برخی ارجاعات درون متن كه در منابع پايان فصل نيامده بود. اينها هم از موارديی است كه احتمالا درپايان از ديد دور مانده است. بنابراين اينها چيز خاصی نيست اما رعايت آن ها در جذاب شدن كتاب برای خواننده موثر هستند.
كتاب بسيار رسا و روان نوشته شده و در عين حال كه مطالب عميق و پيشرفته اقتصاد كلان هم در آن منعكس شده است، اما روان و رسا است و خواننده احساس كسالت و صعوبت و خستگی نمی كند و قلم روان و رسايی دارد و اين نشاندهنده توانايی آقاي دكتر و تسلط ايشان بر بيان روان مطالب است.
استفاده بسيار خوبی از منابع شده است؛ هم منابع معتبر داخلی و خارجی و هم ارجاعات خوبی به خوانندگان داده شده است. در مواردی نيز در برخی تفصيلات به منابع ديگری ارجاع شده است كه اين بر غنای كتاب ارزشمند افزوده است. در مورد ديدگاه های اقتصاد دانان مسلمان در موضوعات مختلف، گزارش بسيار خوب و مناسبی ارائه شده است. هرچند همه ديدگاه احصا نشده (كه البته امكان پذير هم نيست در يك كتاب در حجم محدود همه ديدگاه ها احصا شود)، اما ديدگاه های مهم و معتبر مورد اشاره قرار گرفته اند . شايد براي دسترسی پيشرفته در ويراست های بعدی بد نباشد، خواننده به برخی از منابعی كه گزارش نشده است ، ارجاع داده شود. برای مثال فلان كتاب در اين زمينه وجود دارد و خوانندگان علاقه مند می توانند به آن مراجعه كنند. به نظرم اگر در منابع پايان فصل، نوعی دسته بندی و راهنمايی برای خواننده هم قرار بگيرد شايد خوب باشد. مثلا فرض كنيد اگر فصل در مورد تعادل عمومی يا مصرف يا سرمايه گذاری بوده در بالا كه منابع می آيد به اين شكل دسته بندی گردد. برای مثال در مبحث عمومی درباره موضوع، مراجعه شود به فلان كتاب؛ برای ديدگاه های بديل و انتقادی، مراجع شود به فلان منبع؛ برای آشنايی با ديدگاه كاملا متمايز و منحصر به فرد، مراجعه گردد به فلان منبع. اگر چنين دسته بندی در آن منابعی كه در پايان فصل ارائه شده است، قرار بگيرد، برای خوانندگان و دانشجويان بسيار راهگشا خواهد بود. هرچند الان هم می شود از خود فصل و ارجاعاتی كه درون فصل قرار گرفته است، حدس زد كه هر كدام از اين موارد به كداميك از اين مباحث پرداخته اند، ولی اگر اينها در آن آخر دسته بندی شود و حتی موارد بيشتر به آن اضافه گردد، به نوعی بسيار بر ارزشمندی كتاب افزوده خواهد شد. كتاب استفاده بسيار خوب و مناسبی در مورد اطلاعات تكميلی از پيوستها كرده و راهنمايی های خوبی در مورد حل برخی منحنی ها و الگوها ارائه داده است.
گزينش مطالب هم خوب و مناسب است همانطور كه خود آقای دكتر اشاره فرمودند. تقريبا مطالب خوب و قابل قبولی از مواردی كه مورد نياز دانشجويان تحصيلات تكميلی وكارشناسی ارشد است وجود دارد، ولی برخی مطالب و برخی مباحث هم مطرح نشده است. هرچند مطالب، بسيار خوب گزينش شده اما برخی مواردی كه در كتاب مطرح نشده است؛ مطالبی مانند كسری تجاری دولت، برخی نوسانات تجاری، بخش خارجی اقتصاد كلان، نظريات رشد و …. البته می دانم كه همه موارد ممكن نيست در يك كتاب گزارش گردد و از طرفی هم برای بسياری از مباحث، ادبياتی در اقتصاد اسلامی وجود ندارد. منتها اگر در مقدمه در حد يك پاراگراف اشاره می شد كه به چه دليل از بيان اين مطالب صرف نظر شده است و يا مثلا در كتب و تحقيقات ديگر به آن پرداخته خواهد شد، مناسب باشد. البته من هم مطمئن هستم كه مستلزم كار ديگری است و از خداوند هم تقاضا می كنم كه به ايشان توفيق دهد كه انشالله اين تحقيقات را پيش ببرند و آن فضاهای ناموجود و خلأ ها را هم مثل اين كار ارزشمندی كه الان تقديم جامعه كردند، آن ها را هم مرتفع نمايند. در عين حال به نظرم می آيد اگر در ويراست بعدی حداقل بحث تأمين كسری های دولت به اين مجلد اضافه گردد شايد بهتر باشد، چون بحثی است كه هم ادبيات آن تاحدی وجود دارد و هم برای رسيدن به كارشناسی ارشد مناسب است و با اين مباحثی كه وجود داشته و وجود دارد نيز سنخيت مناسبی دارد.
فصل اول كتاب كه فصل مهمی است حاوی مطالب خوبی مي باشد و بينش خوبی به خواننده می دهد. در عين حال چند نكته به ذهنم آمد كه اگر در مقدمه، در ويراستهای بعدی، مورد اشاره قرار گيرد، شايد خواننده با بينش و بصيرت بيشتری وارد مباحث كتاب شود. به نظرم بعد از بيان آن مباحثی كه در اقتصاد كلان آمده، اگر آن مواردی كه در كتاب ذكر نشده، آورده شود و چرايی آن هم گزارش گردد، بهتر خواهد بود و خواننده نيز ديدگاه بهتری را خواهد داشت. در بحث روش شناسی كه برای نشان دادن روش ها مباحث و مدل ها مطرح شده، بحث خوبی است كه ايشان فرمودند اما من دو سه نكته به نظرم می آيد كه اگر به مباحث افزوده شود بهتر می شود و شايد دانشجويان با بينش و بصيرت بهتری وارد مباحث كتاب گردند. يكی بحث مفاهيم و نقش آن در اين مباحث ارزشی است. برخی مفاهيمی كه در اقتصاد متعارف به كار می رود، اساسا مفاهيمي هستند كه بارهای ارزشی دارند؛ هرچند اقتصاددانان سعی كرده بودند كه اين مفاهيم را به گونه تعريف كنند كه فاقد بار ارزشی باشد. در عين حال در بين خود اقتصاددانان متعارف بسيار هستند اقتصاددانانی كه در عين حال معتقدند اين مفاهيم دارای بارهای ارزشی است و نمي توان از آن عبور كرد و آن ها را كاملا خالی از ارزش قلمداد نمود. برای مثال مفهوم رفاه و عقلانيت كه دارای بار ارزشی هستند و می تواند نوعی ديدگاه ارزشی را وارد برخی مباحث اقتصاد كلان نمايند. يا به عنوان مثال ديگر ترجيهات را می توان نام برد. هرچند اقتصاددانان سعی كرده اند ترجيهات را با ارضای تمايلات، از ارزش خالی كنند اما در عين حال بار ارزشی دارد. حتی در مفاهيمی مثل بيكاری و بيكاری غير اختياری، اقتصاددانانی هستند كه معتقدند اختياری و غير اختياری بودن دارای بار ارزشی است و نمی توان آن را به راحتی يك مسأله غير ارزشی دانست. مثلا آقای هاسمن نقل می كند: در ارتباط با بيكاری اختياری و غير اختياری، اگر فرد حاضر باشد كاری انجام دهد، بالاخره كاری گير او می آيد، اما اين را نبايد بيكار ارادی نام نهاد. زمانی بايد بگوييم ارادی، كه شغل نسبتاً مناسب برای او باشد، يعنی افراد ديگری با قابليت و مهارت آن فرد، امكان داشتن آن مشاغل را داشته باشند. به هر حال منظور آن است كه از اين منظر هم می توان ارزش ها را نشان داد.
نكته ديگری كه به نظرم مناسب است در ورژن های بعدی در مقدمه به آن اشاره گردد، مسأله اسلامی سازی علوم و رويكردهای مختلفی است كه در رابطه با اين موضوع وجود دارد. طرح اين مسأله حتماً مهم است، (هرچند در مقدمه نمی توان همه را جا داد و اين مسأله خودش تحقيق مستقل می طلبد) . برای مثال توضيح مختصر در مورد اينكه، وقتی ما يك پسوند اسلامی به يك مساله می افزاييم منظورمان چيست و اين اسلامی بودن وصف چه چيزی است، بد نيست و بينش مناسبی را به دانشجو و خواننده منتقل خواهد كرد. رويكردهای مختلفي می تواند در اين مساله وجود داشته باشد. مثلا ما وقتی مي گوييم كه اقتصاد كلان با رويكرد اسلامی يا اقتصاد كلان اسلامی بايد نشان دهيم چه چيزی نسبت به اقتصاد متعارف اينجا تغيير كرده است كه به آن قيد اسلامی می زنيم. آيا موضوع يا موضوعات تغيير كرده اند يا روش تغيير كرده است؟ آيا روش ديگری كه معتقد است اقتصاد اسلامی است داريم بيان مي كنيم؟ آيا سوالات و مسائل تغيير كرده اند كه ما آن را به عنوان اقتصاد اسلامی قلمداد می كنيم؟ آيا روابط بين متغير ها تغيير كرده يا برخی متغيرهای اين روابط ممكن است تغيير كرده باشد؟ آيا نظريات تغيير كرده يعنی نظريه به ديگری در مورد توصيف يك پديده يا رخداد اشاره شده است؟ آيا واحد تحليل ما تغيير كرده؛ مثلا در آنجا فرد بوده ولی ما چيز ديگری اينجا تحليل می كنيم؟ آيا اساساً نظام مورد تحليل تغيير كرده؟ به هر حال چه چيزی باعث می شود ما وقتی اقتصاد كلان را با رويكرد اسلامی مطالعه كنيم؟
اینجا طيفی از گزينه ها ایجاد می گردد. از يك رويكرد حداقلی كه در آن برخی از متغيرهايی را كه در روابط، با اسلام ناسازگار باشد، یا حذف نماييم و يا جايگزينی براي آنها ارائه دهيم، تا رويكردهای بسيار حداكثری كه در آن بايد نظاممان را كه مورد بررسی و تحليل ماست، طراحی كنيم. یعنی بيايم در مورد آنچه در اين نظام مورد بررسی و تحليل قرار می گيرد، سخن بگوييم.
غرضم اين نيست كه در اين كتاب به همه اينها پرداخته شود اما اگر يك اشاره گذرا در آن مقدمه وجود داشته باشد شايد برای خوانندگان و دانشجويان بينش خوبی را ايجاد كند. ضمن اينكه به نظر می رسد، می توان برای اين موارد، خوانندگان را به منابع ارجاع داد و از طرح مفصل آن خود داری كرد.
برای نشان دادن مباحث ارزشی و نقش ارزش ها، اگر از يك دسته بندی ديگر (كه در لابه لای كتاب در مورد آن مدل هايی كه آن را اسلامي سازی كرده اند، كاملا وجود دارد) ، برای نشان دادن تغييرات در ايجاد روابط و مدل های اسلامی شده، استفاده كنيم، شايد بهتر باشد و تصوير روشنتری بدهد. لذا بهتر است روابط و مباحث مورد بررسی در اقتصاد كلان را با اين روش دسته بندی نماييم. برای مثال روابط تعريفی مثل اتحادها، روابط فنی مثل ترتيبی كه بين روابط توليد وجود دارد و به صورت روابط فنی در توليد و غيره ظاهر می گردد، روابط نهادی مثل رابطه مزدبگيری و مستمری بگيری، روابط رفتاری مثل مصرف كننده و غيره.
نكته ديگر در ارتباط با چهارچوب ارزيابی برای مقايسه وضعيت ها، نهادها، سياست ها و .. است. اين چارچوب ارزيابی در واقع بحث های فلسفه اخلاق است كه بر آن اساس در اقتصاد متعارف بين مزيت ها، نهادها، اتحادها و سياست ها ارزيابی صورت می گيرد كه معمولا بر اساس نتيجه گرايی و شاخص خاص نتيجه گرايی انجام می گيرد. شايد با اين دسته بندی بتوان مقدمه ای برای ورود به مباحث و آن چيزی هايی كه آمده فراهم گردد.
اگر اشاره شود كه تفاوت جدی بين نظريات اقتصاد اسلامی و متعارف وجود دارد خوب است. اقتصاد متعارف عمدتاً معطوف به نظام خارجی عينی بوده كه در خارج محقق است و معطوف به حل مسائل و مشكلات همان نظام تحقق يافته بيروني بوده است كه مي خواسته پديده هايی را شناخته و توصيف و تخمين نموده و بتواند پيش بينی نمايد و بعد هم بتواند بر اين ها مسلط شده و پيش بينی نمايد؛ برخلاف نظريات اقتصاد اسلامی كه در اينجا عمدتا نظام محقق خارجی برای آن وجود نداشته است و مباحث بر اساس يك اصول موضوعه مطرح گرديده است. از اينجا مسأله ديگری ظاهر مي گردد و آن اينكه در باب اقتصاد متعارف محكی به عنوان تجربه و آزمون وجود دارد و بنابراين نقطه آغاز آن پديده های خارجی است و بعد هم محك و آزمون آنچه محقق گفته است و باز عينيت خارجی و اينكه اين توصيف ها چقدر با عينيت مطابقت دارد. لذا رقابتی هم ايجاد می گردد بين نظريات گوناگون كه كداميك می توانند آن واقعه را نشان دهند و كداميك كپی برابر اصل هستند يا نيستند و مكاتب فكری گوناگونی هم ظهور پيدا می كند و اين موجب پويايی و رشد اقتصاد متعارف می شود. منتها متاسفانه در بحث اقتصاد اسلامی به اين شكل نيست و عمدتا انفعالی شكل می گيرد و همواره پس از طرح نظريات در اقتصاد متعارف، به دنبال آن اقتصاددانان مسلمان مباحثی را برای اسلامی سازی مطرح می كنند در واقع علارقم اينكه ديدگاه های مختلف در اقتصاد وجود دارد، هنوز مكاتب منسجمی شكل نگرفته است و اين دو نكته هم تبديل به يك تمايز بين اقتصاد اسلامی و اقتصاد متعارف تبديل شده است. شايد گوشزد اين نكته برای مواقعی كه خواننده با اين دو دسته نظريات مواجه می شود و می خواهد مقايسه كند خوب باشد، چراكه به نوعی با بينش اين دو اقتصاد مواجه می شود و معنای اين تفاوت ها را درك می كند.
متن سخنان ناقد دوم؛ دكتر الهی
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
من سلام عرض می كنم خدمت بزرگواران و تشكر می كنم از برگزار كنندگان اين برنامه، مرکز مطالعات اقتصاد دانشگاه مفید و شخص جناب آقای دکتر سجادی برای برگزاری این جلسه. من قبل از هر چیز باید تشکر کنم از تراز علمی عالی که این کتاب ایجاد کرد و این کتاب در واقع با ایجاد این تراز اين امکان را فراهم کرد که دیگران اگر بخواهند در زمینه اقتصاد کلان یا اقتصاد خرد با رویکرد اسلامی مطلب بنویسند، این اثر را بهعنوان Benchmark در نظر بگیرند و تلاش کنند که حد شان از این کتاب پایین تر نباشد که به هر حال Benchmark بسیار بالایی است و نشان دهنده این است که جناب آقای اسلاملوئیان، با عشق وافر، علاقه تمام، پیگیریها و تتبع های فراوان، این کتاب را نوشته اند و این کاملاً از محتوای کتاب برداشت می شود. لذا باید تشکر کنم و خدا قوت و دست مریزاد بگویم به ایشان که به هرحال این عالی را ایجاد کردند و طبیعتاً مشکلاتی اگر وجود داشته باشد، به نوشته کتاب نیست؛ در واقع ناشی از فقر تک نگاری ها (monographs) است که وجود دارد، یعنی وقتی یک كتاب درسي (Textbook)نوشته مي شود، باید قاعدتاً به پشتوانه تک نگاری ها (monographs) هایی باشد که به صورت خیلی تخصصی وارد قضیه شده اند و خیلی جدی به مسئله پرداخته اند و حال کسی که میخواهد کتاب درسی تالیف کند می آید و آن تک نگاری ها (monographs) را از حالت تخصصی خود خارج میکند و در یک نسخه واحد کنار هم قرار می دهد. واقعاً در این زمینه ما دچار یک فقر تک نگاری ها (monographs) شدید هستیم و خود آقای دکتر اسلاملوئيان هم توضیح دادند که اگر وارد اقتصاد رشد يا مسائل بلندمدت نشدند، به خاطر این بوده که در این زمینه اقتصاددانان مسلمان چندان ورود نداشتند که البته به نظر من، حوزههای فقر خیلی بیشتر از اين چیزی است که دکتر به آن اشاره کرده اند.
همچنين مشکلات دیگری نيز در این کتاب به نظر می رسد مطرح می شود که البته ربطی به نویسنده و کتاب ندارد و بيشتر مربوط به پشتیبان هاست. در واقع یک تلاطم و آشوبناکی در زمینه آنتولوژی اقتصاد اسلامی وجود دارد و مشخص نیست که قلمرو اقتصاد اسلامی در واقع چیست و به چه مسئلهای باید بپردازد ( به نوعی جناب آقای دکتر عربی هم به این مسئله اشاره کردند) در واقع همين انفعالی بودن نشان دهنده آشوبناکی در آنتولوژی است و نشان می دهد که قلمرو، مشخص نیست. ما منتظر هستیم که یک تئوری بیرون بیاید تا آن را مطابق ارزش های خود تغيير دهيم. برای مثال یک متغیر ارزشی را وارد این مدل کنیم یا متغيری مثل نرخ بهره را حذف نماييم و به جای آن یک پروکسی دیگری قرار دهیم و مسئله را اینگونه حل نماییم.
علاوه بر این به نظر من می آید که جناب آقای دکتر اسلاملوئیان باید بیش از این مقداری که توضیح دادند، توضيح ميدادند كه پسوند رویکرد اسلامی که در اقتصاد کلان پیشرفته اضافه شده است، متضمن چه معنایی است؟ آیا صرف انسجام درونی کافیست؟ یعنی ما اگر بخواهيم كه حاوی متغیرهای ارزشی مثل آخرت و .. باشد یا فاقد متغیرهایی باشد که ما آنها را نمی پسندیم، مثل نرخ بهره، آیا صرف این انسجام درونی در تئوری کفایت میکند یا علاوه بر آن باید انطباق با واقعیت های خارجی هم داشته باشد و بحث انسجام بیرونی هم اهمیت دارد؟ آیا در این زمینه آزمون هایی انجام شده است؟ مثلاً کتاب پل رومر را اگر در نظر بگیرید، بحث های تجربی زيادي دارد كه آن ها را مطرح میکند، ولی در این زمینه مشخص نیست که این تئوری ها تا چه اندازه انسجام بیرونی دارد.
مسئله دیگری که به نظرم باز ارتباطی به کتاب ندارد ولی نویسنده مجبور شده که در آن قلمرو قرار بگیرد، بحث نرخ بهره است. ما حتی اگر بپذیریم که بهره دقیقاً همان ربا و حرام است و در حرمت ربا هم شک نداشته باشیم، آیا در نظریه های اقتصادی استفاده کردن از یک مسأله مثل نرخ بهره، اگر بخواهد تصميم سرمایهگذار را نشان دهد که سرمایهگذار با وجود اينكه خود از نرخ بهره و ربا اجتناب كامل دارد، ولی به هر حال تصمیمات سرمایه گذار بر اساس این پراکسی ها باشد و به نرخ بهره به عنوان یک پروکسی نگاه کند، آیا این این باعث می شود که ما از اقتصاد با رویکرد اسلامی خارج شویم ؟ اين درحالي است كه من تا به حال ندیدم که مجتهدي بگوید اگر کسی تصمیماتش را بر اساس نرخ بهره بگیرد کار حرامی مرتکب شده است.
حال اگر در جامعه ای ملاحظه كرديم كه عملکرد کنش گرایان اقتصادی بر این اساس شکل می گیرد ، آيا کلان غیر اسلامی میشود؟ این نکته ای است که به نظرم باید در بخش مقدمه به آن پرداخته شود، اما من ملاحظه نمودم كه خیلی به اجمال از مسئله ربا و بهره عبور شده و در واقع همان روش و سلوک متعارف را که معمولاً اقتصاددانان اسلامی داشتند، دنبال گرديده است. البته اين را هم عرض كنم در کتاب درسی به نظرم، پژوهش، جا ندارد. اما همانطور كه خود آقای دکتر اسلاملوئیان هم اشاره نمودند، در برخي مباحث ايشان به روش پژوهشي در كتاب عمل نموده اند كه این امر سبب می شود كتاب، مقداری از روال کتاب درسی خارج شود. لذا به نظرم باید پژوهش هايی را که انجام شده را طوری ساماندهی کنیم كه به صورت کتاب درسی دربيايند. این نوع از بحث هایی است که به نحوهی ربطی به کتاب ندارد ولی میتواند ضعفهایی را بر کتاب عارض نماید.
بنده در مورد مباحث شکلی كتاب، خيلی تبحری ندارم، ولی به نظر میرسد که کتاب از نظر طراحی و صفحه آرایی مناسب است اما از نظر نشانه گذاری ها به نظرم مقداری مشکلاتی دارد. در بحث نمودارها، كتاب از نمودارهايی استفاده كرده كه با يكديگر ارتباط دارند و از طرفی برای ارتباط نمودارها هم از فلش استفاده كرده است. برای مثال اگر نمودارها برای نشان دادن مسيرها، به گونه ای طراحی شوند كه ، به جای اینکه فلش كشيده شود، (چراكه که انسان خیال می کند ممکن است بردار، مورد نظر نویسنده بوده است) از همان سر فلش استفاده شود خیلی بهتر است و همینطور اگر توضیحاتی، به صورت کوتاه، زیر هر نمودار هم بيايد که خواننده به راحتی متوجه نمودارها شود، به نظرم خیلی بهتر و گویا تر خواهد بود .
عطف کتاب ریز است تا جايی که ما نتوانستیم در قفسه كتابخانه آن را پیدا کنیم و مجبور شدیم کتاب دیگری بگیریم و بر اساس آن کتاب بتوانیم این کتاب را در قفسه پیدا کنیم. اميدوارم در چاپهای بعدی حداقل عطف این اتفاق کتاب کمی با فونت بزرگ تر نوشته شود.
یکی ديگر از مسائلی که مطرح هست که باز می توان گفت عارضی است اما کتاب هم به نحوی به آن دامن زده، سلطه نگاهی هيکسی است . جرج اکرلاف در اين زمينه بحثی را دركتاب animal spirits آورده كه جالب توجه است. ايشان در اين كتاب آورده اند كه انقلابی که ما به عنوان یک انقلاب كينزی میشناسیم در واقع انقلاب هيکسی است. هيكس برداشتی بسیار سطحی و مهندسی، از نگاه عمیق آقای کینز را ارائه داده و متاسفانه چون حرف های آقای کينز خیلی مشکل و سخت بوده، در واقع همین نگاه خیلی تجریدی و انتزاعی و ریاضی آقای هیکس، به نام انقلاب کينزی مطرح شده و به عنوان نگاه کينز جا افتاده است. ایشان معتقدند که اصل نگاه این است که در واقع آن خوی های حیوانی، اعتماد ها وتاريك وروشن شدن چشم اندازها، روی رفتار کنشگران اقتصادی اثر می گذارد. این ها وجود دارد و منكر آن نيستيم، اما همه دنیای کلان ما IS-LM نيست. اين در حالی است كه در همين كتاب ،حتی مدل هايی كه در آن صراحتا اعلام شده كه خارج از الگوی IS-LM هستند، باز می بینیم که آقای دکتر اسلاملوئیان آن ها را هم در مدل IS-LM قرار داده اند. البته با رفتار ضد انقلابی آقای فريدمن و نگاه های متعددی كه بروز پيدا كرد، خيلی در دنيا و حتی كينزين های جديد، به هيچ وجه انقدر بحث IS-LM جدي گرفته نمي شود. اما اقتصاددانان مسلمان در اين زمينه همه نگاهشان به IS- LM معطوف است و به نظرم اين سلطه خيلی زياد است. لذا بايد به بحثهای شناختی، بحثهای رفتاری و بعد معنوی (animal spirit) بيشتر توجه گردد.
تلاش اسلام بر این است که این جهانبینی ها را عوض کند و اگر اين جهانبيني ها عوض شود و روح حاکم بر کنش های اقتصادی تغيير يابد، اقتصاد اسلامی شكل مي گيرد. لذا اقتصاد اسلامي اگر بخواهد شکل بگیرد باید کنشگران و نهادها اسلامی شوند. نهادها هم نه به صورت مهندسي شده، بلكه به صورت خودجوش اگر اسلامي شوند ميتوانيم بگوييم كه ما اقتصاد کلانی که روابط بین پدیده ها را به شكل اسلامي وجود می آورد و حتی سیاست گذاری ها ي برخاسته از الگوی اسلامی انجام ميدهد، خواهيم داشت. اما با اين وجود بايد گفت اين ايراد هم به جناب آقای دکتر اسلاملوئیان وارد نیست، چون ایشان کتاب درسی دارند، اما بر تک نگاری ها (monographs) وارد است. لذا باید حتما تلاش کرد که این فضاها عوض گردد و ما از این سلطه هیکسی خارج گردیم.
نكته دیگر اينكه آقای دکتر اسلاملوئیان تتبع خیلی جالب و فراگیر در كتابشان داشتند و ساير کتاب های کلان را خوب دیده اند. لذا کتاب از جهت تکنیکی از غنای خوبی برخوردار است. ولی در عین حال به بسياری از واقعیتهایی که معمولاً کشورهای اسلامی به آن توجه دارند و در اقتصاد کلان کشور های در حال توسعه و یا حتی بازارهای نوظهور به آن پرداخته می شود، معمولاً پرداخته نشده است. براي مثال فرض کنید نظریه مصرف درآمد دائمی را در فضاي اطمينان بررسی می کند، حتی در کارهای تک نگاری ها (monographs) هم که زیاد انجام شده، به خصوص در حوزه کشورهای در حال توسعه و نوظهور به آن پرداخته اند، در اين كتاب به آن پرداخته نشده است. هر حال بحث Liquidity Consultant، نزدیک بینی و محدودیت نقدینگی هم مطرح شده و مقداری از واقعیت های کشور ها دور است. البته کشورهای غربی و پیشرفته و OECD ممکن است از یک عمق مالی خوبی برخوردار باشد و در آنجا محدودیت نقدینگی اصلاً وجود نداشته باشد، ولی یک خانواری که در کشورهای در حال توسعه می خواهند عمل کند ولو اینکه معتقد باشد كه مصرفشان بايد تا آخر عمر تداوم داشته باشد، اما به هر حال، به خاطر وجود این محدودیت های نقدینگی، نمیتوانند این کار را انجام دهند. البته راه حل های ممکن است وجود داشته باشد؛ محدودیت های نقدینگی نسلهای همپوشان در خانوارهایی که در آغاز قرار گرفتند، آنهایی که پس انداز (Saving) و مصرف بیش از درآمد (Dissaving) پیدا می کنند، خط کلان به صورت یکنواخت باشد. ولی به هر حال بحث های خیلی مفصلی در اين زمينه دارد که به نظرم بد نیست به خصوص کتاب كه براي کشور ایران، با این بازارهای مالی خیلی کم عمق، نوشته شده، اين مسائل به صورت جدي وارد گردد.
مسأله ديگری كه باز به نظرم در كتاب به آن كم لطفی شده است و نگاه گذرايی به آن شكل گرفته، بحث DSGE هست. در Dynamic stochastic general equilibrium، آقای دكتر توضیح دادند که ما در اینجا از یک انسجام درونی خیلی خوبی برخورداریم و سعی شده كه مدلها به نحوی هم خرد بنياد باشند و طولانی مدت (long time) و سعی می شود که تعامل بین همه این عوامل های اقتصادی را برقرار نمایند. بنابراین از يك انسجام درونی خوبی برخوردار هستند ولی انطباق با واقعیت های خارجی ندارد. من تردیدی ندارم که بسیاری از تحقیقاتی که به صورت DSGE انجام شده، همین است که آقای دكتر فرمودند، ولی مدل DSGE می تواند با این تحقیقاتی که انجام شده، تفاوت داشته باشد؛ یعنی در آن تحقیقات تسامح هایی صورت گرفته که ممکن است با روح DSGE سازگار نباشد. ما میگوییم بالاخره این مدل سازی به صورت خرد بنیاد انجام شود و بر اساس همین مدل سازی که انجام می شود، با شبیهسازی ها، گشتاور های چهارگانه را استخراج نماییم و از آن طرف با رگرسيون بیزین و کارهای دیگری که انجام میدهیم، گشتاور های چهارگانه ي محیطی را هم بررسی نماییم و اگر بتوانیم بگوییم که این گشتاور های چهارگانه با همدیگر همگرایی لازم را دارند، به این معناست که یعنی قانون توزیع حاکم بر مدل ما میتواند همان قانون توزیع حاکم بر رفتار جامعه عینی باشد، چون به هر حال ما در آمار اثبات کرده ایم که اين ۴ گشتاور اگر با هم ارتباط پیدا کنند، يعني در واقع یک همانندی در قانون توزیع وجود دارد و این جا قاعدتاً این اتفاق میافتد. ولی در عمل وقتی که می خوایم گشتاورهای واقعی را پیدا کنیم ممکن است برویم به تحقیقات دیگران رجوع کنیم و از آن تحقیقات گشتاورها را گونه ای استخراج کنیم که خیلی درست نباشد. لذا ممکن است کار عملی ما اشتباه باشد، ولی این ربط زيادی به مدل ندارد. البته مدل DSGE نقص بسیار عمده ای دارد و آن بر پایه همگني عوامل استوار است که به هر حال representative eagent مي تواند نماينده تام و تمام كل عوامل باشد و نوعی همگني رفتاري آنجا مشاهده می كنيم كه در واقعيت اين همگني وجود ندارد و ما نمیتوانیم بگوییم همگني وجود دارد و قاعدتاً به صورت ناهمگن (HETERORGENITY) است و اینجاست که اقتضا می شود که از اين مدل عبور کنیم و مدل های دیگری مثل عوامل پايه و امثال اینها را استفاده نماييم. من فکر میکنم در این زمینه فصل ششم به یک پرداخت بهتر و سازگارتر احتیاج دارد . البته می دانم که نقدهای بسیار جدی وجود دارد. برای مثال پل رومر مقاله اساسی براي نقد DSGE که من فقط یک مطالعه خیلی مروری روی این مقاله داشتم. ولی نقلی که کتاب متعرض آن شده، به نظرم نيازدارد به اینکه پویا تر و بهتر باشد. به هر حال این کتاب ممكن است اين انگيزه را در وجود افراد ديگر ايجاد نمايد كه حداقل در زمینه تک نگاری ها (monographs) سعی كنند، از همان رویکردی که در اقتصاد اسلامی با آن آشنا هستند، کارهای جدیتری انجام دهند تا انشاالله در ویراست های بعدی جناب آقای دکتر اسلاملوئیان یا افراد دیگری که می خواهند کتاب اقتصاد کلان پیشرفته با رویکرد اسلامی بنویسند، بتوانند با دست باز به آن منابع استناد نمایند. به هر حال کتاب درسی ( TEXTBOOK) تعریف خاص خودش را دارد و به نظر من نمی شود در آن کار پژوهشی انجام داد. البته آقای دکتر اسلاملوئيان، قبل از انتشار کتاب مقالاتی را در اين زمينه نوشته اند كه در بعضی از فصول از آن ها استفاده شده است که البته این کار از نظر اصولی کار درستی است. اما در كتاب تكست بوك بيشتر، جای نقد نظریه ها و بررسی انسجام های بیرونی نظریات هست ولی جای اینکه تئوری پردازی شود شاید نباشد و تئوری پردازی بايد به پشتوانه تک نگاری ها (monographs) انجام گردد.